ترجمه مقاله راهکارهای استراتژی دانش
مدل تحقیق
این تحقیق در چهار مرحله انجام شده است، که شامل شناسایی مرحله رشد، نگاشت فرآیند کسب و کار در هر مرحله از رشد، شناسایی ویژگی های فرآیند کسب و کار و شناسایی استراتژی مدیریت دانش برای هر مرحله از رشد می باشند. هر مرحله به شرح زیر توضیح داده خواهد شد.
شناسایی مرحله رشد. شناسایی مرحله رشد با استفاده از پنج متغیر، یعنی هدف سازمانی، تنوع بازار- محصول، ساختار سازمان، سبک مدیریت ارشد و سرمایه گذاری عمده، براساس مطالعات آندریانی و همکاران(2018) به دست آمد. جدول 2 این پنج متغیر را توصیف می کند.
نگاشت فرآیند کسب و کار. پس از مشخص شدن مرحله رشد شرکت، فرایندهای کسب و کار در هر مرحله از رشد ترسیم شد. جدول 3 فهرستی از فرایندهای کسب و کار مشخص شده در این مطالعه را شرح می دهد. فرآیندهای کسب و کار در مطالعه آندریانی و همکارانش (2018) در صنعت مد سازگار اتخاذ است.
شناسایی مشخصات فرآیند کسب و کار و تدوین استراتژی مدیریت دانش. مدل مفهومی مورد استفاده در اینجا از مطالعه تیوانا (2000) برگرفته شده است. تیوانا (2000) توضیح می دهد که استراتژی مدیریت دانش، بر اساس زمینه استراتژیک درون سازمان مشخص خواهد شد و شامل محصولات و خدمات، بازارها، مشتریان و تخصیص منابع می باشد که با در نظر گرفتن جنبه های محیط تدوین شده است. سپس استراتژی مدیریت دانش، نیازهای فناوری مدیریت دانش در سازمان ها را تعیین خواهد کرد. در این تحقیق، همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است، توسعه مدل با استفاده از نقطه نظر توسعه سازمان انجام شد که در آن زمینه استراتژیک، یک مفهوم پویا در راستای رشد سازمان می باشد. بدین منظور، برای تعیین زمینه استراتژیک درون سازمان، از مراحل رشد در چرخه زندگی سازمانی استفاده شد.
جدول 2. مشخصات مرحله رشد سازمانی
مشخصات |
کارآفرینی |
رشد |
شرح مبسوط |
همکاری |
هدف سازمان (دفت، 2004) |
بقا
|
رشد
|
ثبات داخلی، گسترش بازار |
اعتبار، سازمان کامل |
تنوع محصول و بازار (اسکات و بروس، 1987؛ دافت، 2004) |
بازار و کانال های تک لاین و محدود |
خط گسترده اما محدود، بازار واحد، کانال های متعدد
|
دامنه گسترش یافته، بازارها و کانال های افزایش یافته |
خطوط مجزا، بازارها و کانال های متعدد |
ساختار سازمان (دفت، 2004) |
نمایش غیر رسمی، یک نفره |
عمدتاً غیررسمی، برخی از روش ها
|
رویه های رسمی، تقسیم کار، تخصص های اضافه شده جدید |
کار گروهی در چارچوب بوروکراسی، تفکر شرکت های کوچک |
سبک مدیریت ارشد (گرینر، 1998) |
فردگرایانه و کارآفرینانه |
دستورالعمل |
تفویضی |
مشارکتی |
سرمایه گذاری عمده (اسکات و بروس، 1987) |
ماشین الات و تجهیزات، سرمایه در گردش |
سرمایه در گردش، ماشین الات توسعه یافته |
واحدهای عملیاتی جدید |
حفظ موقعیت کارخانه و بازار |
منبع. اندریانی و همکاران (2018)
توسعه مدل نیز بواسطه افزودن مشخصات فرایندهای کسب و کار، به عنوان ابزاری برای ترسیم زمینه استراتژیک در سطح عملیاتی، تکمیل شد (پورتر، 1985). از این اصلاح بمنظور ساده سازی شناسایی نیازهای دانش و استراتژی مدیریت دانش استفاده شده است و در آن بات (2002)، کورسو و همکارانش (2006) و تنگ و همکارانش (2014) نتیجه گرفتند که مشخصات فعالیت کسب و کار، عنصر مهمی در تعیین استراتژی مدیریت دانش می باشد.
همانطور که در شکل 3 نشان داده شده است، مدل توسعه استراتژی مدیریت دانش در این تحقیق، با اتخاذ مدل بات (2000) و با استفاده از دو بعد از تعریف استراتژی مدیریت دانش که در شکل 3 (الف) شرح داده شده، انجام شد:
(1) نوع وظایف: گرینر و همکاران (2007) فعالیت های معمول در سازمان را توصیف کردند، در این فعالیت ها به دانش صریح تری نیاز می باشد. کارمندان می توانند از دانش صریح و کارآمد برای تکمیل وظایف معمول و الگودار استفاده کنند. از سوی دیگر، وظایف غیرمعمول به دانش ضمنی بیشتری نیاز دارند و این دانش مستلزم مهارت های منحصر به فرد کارکنان است.
(2) سطح تعامل: دالکیر (2005) توضیح داد که دانش فردی در سازمان به تخصص فرد به عنوان عضوی از سازمان متکی است، در حالی که دانش سازمانی به دانشی که از قبل نظام یافته بستگی دارد. این سیستم به مکانیزم یا ابزاری اشاره دارد که می تواند از آن بمنظور استاندارد سازی دانش در سازمان استفاده کرد. بدین این منظور، این سیستم نه تنها به استفاده از فناوری اطلاعات بلکه با سایر مکانیسم های استاندارد سازی از قبیل رویه ها و سیاست ها نیز مرتبط است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که وظایف با سطح تعامل پایین بین افراد منوط به دانش افراد درگیر در فرایند تصمیم گیری می باشند، در حالی که وظایف با تعامل بالا منوط به سیستمی به دانش استاندارد می باشند.
بر اساس این بحث، مشخصات هر سلول در شکل 3 (ب) را می توان به شرح زیر توضیح داد:
- سلول 1 (ME): سلول 1 یک وظیفه معمول با سطح تعامل کم می باشد، یعنی وظیفه فرد یا بین افراد در یک عملکرد. فعالیت های این سلول مستلزم دانش صریح و متمرکز بر انسان هستند. بدین منظور، استراتژی مدیریت دانش در این سلول بر توانمندسازی کارکنان، همچنین فرآیندهای کسب و کار مرتبط با آموزش و مستند سازی مطالب آموزشی در گزارشنامه آموزشی متمرکز شده است.
- سلول 2 (MT): سلول 2 وظایف غیرمعمول با تعامل کم را توصیف می کند. در این سلول نیاز به دانش ضمنی متمرکز بر انسان وجود دارد. بدین منظور، استراتژی مدیریت دانش باید با ایجاد انگیزه در کارکنان با مهارت های خاص تحقق یابد و بمنظور ایجاد دانش جدید میان استفاده از تخصص و خلاقیت آنها تعادل ایجاد نماید. مکانیسم مورد استفاده می تواند شامل گروه های بحث و گفتگو و CoP باشد.
- سلول 3 (ST): سلول 3 وظایف غیر معمول را با سطح بالایی از تعامل توصیف می کند، یعنی شامل عملکرد متقابل است. در این سلول، نیازها بیشتر بر دانش ضمنی و سیستم متمرکز شده اند. بهبود همکاری بین کارکنان، استراتژی مدیریت دانشی می باشد که باید در این شرایط استفاده شود. می توان از مکانیسم هایی از قبیل جلسات یا گفتگوها و استفاده از فناوری های اطلاعاتی مانند کنفرانس ویدیویی، انجمن های آنلاین و اینترانت برای برقراری ارتباط، برای ایجاد جلسات منظم استفاده کرد.
- سلول 4 (SE): سلول 4 وظایف معمول را با سطح بالایی از تعامل توصیف می کند. دانش مورد نیاز این سلول بیشتر بر دانش صریح سیستم متمرکز است. در این شرایط، استراتژی مدیریت دانش پیشنهادی شامل تدوین قوانین، سیاست ها و رویه هایی برای حفظ فرایندهای استاندارد می باشد که به دنبال فرآیند بررسی دوره ای قوانین، سیاست ها و رویه ها می آید. علاوه بر این، استراتژی این سلول با استفاده از تدوین قوانین دانش ذخیره شده در پایگاه داده یا سیستم های مدیریت دانش ادامه می یابد.
