ترجمه مقاله ساختار، تمرکز و تغییرات سیستم رسانه
ساختار، تمرکز و تغییرات سیستم رسانه در مخروط جنوبی آمریکای لاتین
Structure, Concentration and Changes of the Media System in the Southern Cone of Latin America
چکیده
متن حاضر به آنالیز تغییرات در ساختار سیستم رسانه در چهار کشور آمریکای جنوبی در دههی اول قرن 21 پرداخته است، این چهار کشور عبارتند از: آرژانتین، برزیل، شیلی و اروگوئه. فرض بر این است که سطوح فعلی تمرکز در بازارهای رسانه در طول دههی اول قرن 21 و به صورت نتیجهای از فرآیندهای تاریخی که در این کشورها صورت گرفته، شتاب گرفته است، اگرچه هرکدام از آنها دارای ریشهها و تأثیرات مختلفی در هر کدام از این موارد ملی میباشند. افزایش تمرکز، همگرایی رسانهها با ارتباطات و اینترنت، وابستگیهای مالی در حال رشد بخشهای مختلف، مالکیتهای خارجی بخش قابل توجهی از اموال در دستان شرکتهای چندملیتی و بحران چارچوبهای قانونی فعلی، چارچوبهای اصلی برای درک تحولات رسانه در مخروط جنوبی آمریکای لاتین محسوب میشود. مراحل شناسایی تغییرات جهت تشریح و آنالیز تحولات رسانهی برزیل، آرژانتین، شیلی و اروگوئه در سالیان اخیر، نتوانست بدون همکاری دولتهای مختلف و تحولات اساسی در مدیریت و الگوهای مالکیت این رسانهها، حاصل گردد.
کلمات کلیدی
سیستم رسانه، ارتباطات، تمرکز، تکثرگرایی، همگرایی.
- مقدمه
بررسی ساختار مالکیت رسانه در آمریکای لاتین، چالشی در همهی جهات محسوب میگردد. این موضوع از یک سو به این دلیل است که بیان اینکه این منطقه یکی از بزرگترین شاخصهای تمرکز مالکیت در جهان میباشد، امری مخاطره آمیز نیست و از سوی دیگر نیز به این دلیل است که اگرچه مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده که سعی در آنالیز موضوع رسانه در 40 سال گذشته داشتهاند (مطالعات زیادی از دههی 1970 تا همین اواخر انجام شده که تعدادی از آنها عبارتند از، Sinclair (1999)، Fox و Waisbord (2002)، یا در خود اسپانیا توسط Mastrini و Becerra (2006)، Becerra و Mastrini (2009) وTrejo Delarbre (2010))، با این حال در بیشتر بخشهای آنها، این مطالعات، در سطح ملی بررسی شدهاند و یا تلفیقی از مطالعات در پایتخت ملی بودهاند که همیشه از روش تحقیق مشترکی پیروی میکردهاند.
در مقالهی قبلی (Mastrini و Becerra، 2001)، تحولات گروههای ارتباطی بزرگ در منطقه را از کسب و کارهای خانوادگی (در دهههای 1950 و 1960) تا شرکتهای بزرگ (چند سال آخر قرن 20) آنالیز کردیم، که منطق آنها بیشتر مبتنی بر ادغام قدرتهای سیاسی در گذشته نبوده، بلکه اغلب روی موقعیت غالب آنها در بازار تأکید داشته است. در این مطالعه، ما استراتژیهای چهار گروه رسانهای بزرگ در منطقه را مورد بررسی قرار دادهایم: Globo (برزیل)، Televisa (مکزیک)، Clarin (آرژانتین)، و Cisneros (ونزوئلا). در مطالعات انجام شده، در اندازه گیری سطوح تمرکز مالکیت رسانه پیشرفت کردهایم و نیز فرض کردهایم که هر نظریهای که این تمرکز را فرض کرده باید بر اساس مطالعهی ساختار واقعی سیستم رسانه باشد (Mastrini و Becerra، 2006؛ Becerra و Mastrini، 2009).
هدف از این مقاله، آنالیز تغییرات ساختار رسانه در کشورهایی است که در منطقهی مخروط جنوبی آمریکای لاتین قرار گرفتهاند و نیز در این مقاله روند مربوط به تمرکز مالکیت مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع اصلی در این میان بررسی استراتژیهای شرکتهای مخابراتی میباشد که در چندین سال اخیر، موضع ثابت خود نسبت به رسانههای ارتباطی را حفظ کردهاند.
موضع جدید آمریکای لاتین در طول قرن 21، مربوط به این موضوع است که بخش عمومی به عنوان یک موضع نظارتی قوی فرض شده که در آن، ترکیب مشخصی از تمایلات مالک رسانه و توان سیاسی دیده میشود. از سوی دیگر، این موضوع به دلیل ظهور دولتهای چپ گرا یا پوپولیستی در بسیاری از کشورهای این منطقه محسوب میشود (برزیل، شیلی، بولیوی، اکوادور، ونزوئلا، نیکاراگوئه، اروگوئه و تاحدی آرژانتین)، که تمایل به ایجاد چارچوبهای قانونی جدید را نشان میدهد. از سوی دیگر، تحولات تکنولوژیکی مانند دیجیتالی شدن، همگرایی بخشهای مختلف را تحریک کرده و حتی موجب پیچیدهتر شدن موانع سنتی شده که ارتباطات را از رسانههای صوتی و تصویری (در درجهی اول، رادیو و تلویزیون) جدا کرده است.
در عین حال، گروههای بزرگ مخابراتی در محیط خود تنظیم مجدد شدهاند. از لحاظ بین المللی، این گروهها، از یک روند تحولی تبعیت میکنند که مستلزم تغییر از حالت کسب و کارهای خانوادگی به شرکتهای چندرسانهای است. برخی از این گروهها از مزایای جهانی شدن بهره جسته و متمایل به همکاری با شرکتهای دیگر شدهاند (مخصوصاً شرکتهای Televisa، Cisneros و Globo). از سویی دیگر، این گروهها باید پاسخگوی چالشهایی باشند که از طرف مواضع سیاسی ایجاد شده و سعی در تعریف مجدد چارچوبهای مقرراتی و استراتژیهای همکاری اپراتورهای تلفنی دارند. در این زمینه، گروههای چندرسانهای بزرگ آمریکای لاتین، با چالشهایی مواجهاند که با ظهور سیستمهای نظارت جهانی پا به عرصه گذاشته و از ظرفیتهای بالایی برای تحت تأثیر قرار دادن دولتها استفاده می کنند، این موضوع دارای تناقضاتی نیز هست که ناشی از تغییر ماهیت سیاستهای دولتی در این منطقه میباشد.
- تمرکز و تنوع
پدیدهی تمرکز مالکیت رسانه، در چندین سال گذشته و از جنبههای تئوریک مختلفی مورد بررسی قرار گرفته که ورای مطالعات سنتی در زمینهی اقتصاد سیاسی ارتباطات از دیدگاه انتقادی میباشد. این روند به لحاظ تاریخی متمایل به ایجاد روابط در مالکیت رسانهی مخابراتی از نقطه نظر سیستمی بوده و سعی در توجیه روابط اجتماعی موجود در این بین دارد (Murdock و Golding، 1974). پس از اختلاف نظراتی که در کمیسیون فدرال ارتباطات آمریکا (FCC[1]) بر سر یک سری استانداردهای اشتباه در سال 2003 به وجود آمد، تعداد کثیری از مقالات آکادمیک سعی در توجیه سطوح بزرگتر این تمرکزات نسبت به حالت مجاز کردند (Thierer، 2005؛ Compaine، 2005).
تمرکز روی ایجاد یک بخش یا شاخهی مالی، میتواند بر اساس تأثیر شرکتهای بزرگ فعال اقتصادی روی مقدار تولید مشخص شده، تعریف گردد (Miguel de Bustos، 2003). این تمرکز، یک فرآیند پیچیده، چندوجهی، و با متغیرهای چندگانه است، چرا که میتواند سلطه یا کنترل یک شرکت روی بازار (به واسطهی تصاحب و ادغام شرکتها) را تعریف کرده و منشأ سیاسی آن را پیدا کند. به واسطهی تمرکز سیستمهای رسانهای، نیروهای اقتصادی، عملکرد این بازارها را به سمت ایجاد سیستمی غیر متقادن سوق میدهند. بررسی فنی روابط بین این فرآیندها و پیامدهای احتمالی آنها بر روی پلورالیسم، تنوع گرایی، تعادل اطلاعاتی و نوآوری در تولید کالاهای فرهنگی، موضوعی است که زیاد مورد بررسی قرار نگرفته است، Albarran و Dimmick (1996)، بر اهمیت بررسی این موضوع تأکید کرده و اذعان داشتهاند "که با ارزیابی سطح تمرکز در یک بازار مشخص، شما میتوانید ساختارهای بازار را بهتر شناخته و پیامدها و تأثیرات انواع تولیدات، میزان تنوع آنها، هزینههای متحمل شده به مشتری و نیز موانع ورود به رقابتهای جدید را بهتر درک کنید".
در آمریکای لاتین، بازارهای بین المللی و پویا غالباً شرکتها را به واسطهی تصاحب شرکتهای کوچکتر یا تجمیع در گروههای بزرگتر در راه رشد قرار میدهند. در این روش، تعداد کثیری از شرکتها تجمیع شده و از حالت سنتی به گروهها و ساختارهای بزرگتر تبدیل میشوند.
- رسانه در مخروط جنوبی
در آمریکای لاتین، رادیو در ابتدا به بخش خصوصی واگذار شد و سپس یک مدل رقابتی بر مبنای تبلیغات و حمایتهای مالی در آن شکل گرفت. رادیو و تلویزیون، روندی رو به رشد در محتوای برنامههای مراکز شهری خود نشان دادند. در مورد تلویزیون سیگنال باز، به مدت چندین سال، وابستگی بالا محتوای برنامهها به آمریکای شمالی نمود پیدا کرد. با این حال، از سال 1990، ظرفیت بالایی در تولید محتوای ملی دیده شد. حتی در زمینهی داستانی، نیز تولیدات ملی پیشرفت چشم گیری داشت (به استثنای بخشی از اروگوئه که در آن، بخش کوچکی از بازارهای رقابتی را اشغال کرده بود). محتوای خارجی همچنان غالب بر تلویزیونهای کابلی است و برنامهها و سریالهای هالیوودی در این کانالها پخش میشود.
در راستای آنالیز تلویزیون آمریکای لاتین، Sinclair (1999:77)، دیده میشود که مالکیت و کنترل خانوادگی شبکهها، شکلی پدرسالارانه دارد. این مدل، تغییرات زیادی را در چندین سال گذشته تجربه کرده است و این تغییرات ناشی از بین المللی شدن بازارهای سمعی و بصری میباشد. ردههای پایینتر گروه رفته رفته کنترل گروه را به دست گرفته و فرمهای جدیدی از مدیریت را در آن اعمال میکنند. قهرمانان ملی گذشته به بازیگران اصلی میدان تحولات جهانی تبدیل شدهاند (Mastrini و Becerrra، 2001). در این میان رسانههایی نیز وجود دارند که پیشنهادات خود در این راستا مطرح میکنند، Bustamante و Miguel (2005:13) بیان میکنند که با تمرکز روی انتشار محتوای برنامههای تلویزیونی در جهان، متوجه میشویم که آنها روی تولیدات ملی خود تأکید دارند (مانند فیلمهای داستانی)، ولی به دلیل ضعف بازار و کشش ضعیف آن در این حوزه، به سمت برنامهها و فیلمهای دیسکوگرافی رو آوردهاند که جزء یکی از سیاستهای آنها نیز محسوب میشود، فاکس (1990)، مدل آمریکای لاتین را به عنوان یک سیستم تجاری مطیع مشخص میکند. از دههی 1990، غلبهی سیاستهای نئولیبرالی حتی منجر به یک سری مققرات زداییها در راستای سیستمهای ارتباطی شده است. فرآیندهای تمرکز روی مالکیت رسانه، از قوانین بهتری نشأت میگیرد. با فراهم کردن امکان عبور از سیستم مالکیت که در حال حاضر متمرکز شده است، شرکتهای رسانهای بزرگتری تشکیل میگردند. این وضعیت به خصوص در کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین تا حد زیادی به چشم میخورد.
در طول دههی اول قرن 21، یک سری تجدیدنظرها در بین دولتهای مختلف و در راستای اصول نئولیبرالیسم انجام گرفت. این سیاستها بر اساس پیشنهادات اجماع واشنگتن مطرح شده و یک دستور کار جدید برای این موضوعات در نظر گرفته شد. در این دستورکار جدید، رسانههای ارتباطی در جایگاه مهمی قرار گرفتند. برخی دولتها، تغییر در سیاستهای رسانهای را پیشنهاد دادند که نشان از درجهی بالایی از مداخلات دولت کنترل نسبی تمرکزات روی مسألهی مالکیت بود. در راستای همین موضوع نیز، جامعهی مدنی تشویق به شرکت در بحث سیاست و مالکیت رسانهای شد.
در پاسخ به این موضوع، مالکان رسانههای بزرگ، مقررات دولتی را که سعی در محدود کردن ظرفیتهای حیاتی داشتند، محکوم کردند.این بخش از استدلالها، در بسیاری از کشورها و به مدت چند دهه، بسیار شبیه به هم بوده و مخصوصاً در زمینهی امتناع آنها از قوانین حاکم بسیار به چشم میخورد. شیوهی بیسر و صدا عمل کردن در بین اصحاب رسانه و قدرتهای سیاسی (همانگونه که توسط فاکس شرح داده شده) در طی چند دههی گذشته و در کشورهای آمریکای لاتین به کار گرفته نشد، همانطوری که این موضوع در کانالهای تلویزیونی، ایستگاههای رادیویی و نیز در روزنامهها به وضوح قابل دیدن بود. در ادامه ما یک نمای کلی از ساختار رسانهها در کشورهای مخروط جنوبی را ارائه دادهایم.
- آرژانتین
تعریف سیاستهای ارتباطی در آرژانتین، یک تناقض آشکار را نشان میدهد: مداخلات گستردهی دولت و عدم وجود یک سیاست کلی در راستای ترویج منافع عمومی. اثبات این موضوع که دولت دارای تأثیر زیادی در بخش رادیو و تلویزیون میباشد (تعریف مجوزها، ایجاد یارانهها، تحریم چارچوبهای قانونی و غیره)، و اینکه به موازات آن در حفظ سیاستهای عمومی در طول این دوره شکست خورده است، کار زیاد مشکلی نیست.
ساختار سیستم رسانه، بر مبنای سیستم رادیو و تلویزیون خصوصی است که غالب بر ایستگاههای شهرهای اصلی این کشور میباشد. این موضوع توسط دولت مورد حمایت شده و تنها شهرهای بوینس آیرس و چند منطقهی کم تراکم در اطراف این شهر را پوشش میدهد. تا دههی 1980، ساختار رسانه در هر دو بخش خبری و سمعی و بصری، هیچ موردی از میان مالکیت را نشان نداد. اخیراً در دههی 1990، با پیشرفت سیاستهای نئولیبرالی توسط دولت کارلوس منعم، تغییراتی در چارچوبهای قانونی ایجاد شد که امکان ایجاد گروههای چندرسانهای را فراهم کرد. از آن موقع، روند تمرکز روی مالکیت رسانه ثابت مانده است. گروه کلارین در این کشور، اصلیترین گروه ارتباطی محسوب میشود، که پرفروشترین روزنامه و یکی از مهمترین کانالهای تلویزیونی بوینس آیرس و نیز در چند استان دیگر، و همچنین زنجیرهای از ایستگاههای رادیویی، سیستم توزیع کابلی و چند کانال کابلی را در اختیار دارد. این گروه همچنین در دیگر زمینههای مربوط به صنعت محتوای فرهنگی نیز مشارکت کرده است، مانند صنعت تولید کاغذ مطبوعات (که با دولت شریک است)، تهیه کنندگی فیلم، خبرگزاریها و تولید محتوای اینترنتی. خطر بزرگی که موقعیت غالب این گروه را تهدید میکند، شرکتهای تلفن همراه هستند (مخصوصاً تلفونیکا در اسپانیا) که تسلط غالبی بر کسب و کار تلفن از راه دور داشته و اپراتور اصلی در بازار تلفن همراه محسوب میشود. علاوه بر شرکت تلفونیکا (اسپانیا)، و تلکام (ایتالیا)، شرکت مکزیکی تلمکس نیز وجود دارد. هر دو شرکت تلفونیکا و تلمکس علاقه مند به ورود به صنعت تلویزیون کابلی هستند، موضوعی که در حال حاضر طبق چارچوبهای مقرراتی موجود ممنوع میباشد. گردش مالی سالیانهی این شرکتها از گروه کلارین خیلی بیشتر است.
از سال 2008، درگیریهای شدیدی بین دولت و گروههای ارتباطی بزرگ وجود داشته است. انگیزهی اصلی پشت این درگیریها مربوط به قوانین جدید در خدمات ارتباطات سمعی و بصری است که در سال 2009 وضع شده و محدودیتهای جدیدی را برای این صنعت ایجاد کرده است.
- برزیل
برزیل بزرگترین بازار را در این زمینه به خود اختصاص داده است. بیش از 180 میلیون نفر در صنعت تولید محتوای فرهنگی آن درگیر هستند. اگرچه تخمین زده میشود که حدود یک سوم از جمعیت آن در شرایط مخاطره آمیزی زندگی میکنند، مصرف فرهنگی برزیل در این شرایط از هر کشور دیگری در منطقه بیشتر است.
بیش از 500 روزنامه در برزیل منتشر میشود؛ اکثر آنها به صورت منطقهای بوده و عملاً هیچ روزنامهای در سطح ملی منتشر نمیشود. تمرکز رسانه در مراکز شهری بزرگ (سان پابلو، ریو دو ژانیرو، السالوادور) نیز در مورد رادیو و تلویزیون همین گونه است، اگرچه در این مورد وضعیت بدتر است. اگرچه ساختارهای مالکیت در میان شهرهای بزرگ تقسیم شده است، ولی در کل کشور نمود یکسانی دارد.
در ساختار رسانهی برزیل، حضور گروه گلوبو برجسته است، تأسیس این گروه به دههی 1960 برمیگردد، زمانی که خانوادهی مارینو روزنامهی گلوبو را تأسیس کردند. همانطوری که فاکس (1990:72) بیان میکند، تلویزیون گلوبو با یک سیاست دیکتاتورانه و در سال 1964 تأسیس شد، و پشتیبانی برای پروژهی نوسازی این شبکه قرار گرفت. با کمک سرمایه گذارانی از آمریکای شمالی مانند گروه تایم لایف، گلوبو قادر شد تا رقبای اصلی خود را جابجا کرده و شروع به گسترش در راستای پوشش ملی کند. رشد این گروه با بهره گیری از سرمایه گذاریهایی از جانب سرمایه گذاریهای دولتی امکان پذیر شده تا سیستم ارتباطی را از طریق شرکت Empresa Brasileña de Telecomunicaciones توسعه دهد. این گروه قادر بود تا محصولی با ماهیت اصلی ایجاد کند: اپرای صابونی (سریال آبکی). با در نظر گرفتن این موضوع، نه تنهای مزایای ادغام افقی و عمودی آن مشخص میگردد، بلکه این سریالها به سلاح اصلی این شرکت در مقابله با بازارهای بین المللی تبدیل میشوند. در زمان حکومت رئیس جمهور لولا (2002-2010)، گروه گلوبو از تمام ظرفیتهای لابی گری خود در راستای دولت برزیل بهره گرفت تا به جای استانداردهای اروپایی به استانداردهای ژاپنی تکیه کند. گروه گلوبو مالک دومین روزنامهی پرفروش در برزیل است، ایستگاه تلویزیونی اصلی که ایستگاهها را در بیشتر نقاط کشور انتشار میدهد و بزرگترین شرکت تلویزیون کابلی که با تلویزا و مکزیکو در ارتباط است. گروه گلوبو یک سری نگرانیها در رابطه با گسترش شرکتهای تلفن از خود نشان داده است (Possebon, 2007: 302). دولت لولا در زمینهی توسعهی سیاستهای رسانهای بسیار معتدل عمل کرد، در واقع برای مدتی طولانی، وزیر ارتباطات، روزنامه نگار کوستاس بود. سیاست اصلی دولت در زمینهی رادیو و تلویزیون با ایجاد شرکت Empresa Brasileña de Comunicación هدایت میشد که نهایتاً به طور کامل پیاده سازی نشد.
- شیلی
این کشور محیط اقتصادی پایدارتری را در طول دو دههی گذشته نشان داده است. شیلی موفقترین کشور در زمینهی سیاستهای نئولیبرالی در قاره میباشد، هرچند ممکن است وضعیت خود را دقیقاً در این سیاستها حفظ کند و شاید این موضوع به این دلیل باشد که سیاستهای ارتدوکس حداقل از زمان بازیابی رژیم از سال 1990 به کار گرفته نشده است (بخشی از اصلاحات ساختاری در دورهی آگوستو پینوشه در دههی 1980). در طول سالیان اخیر، و تا ماه مارس 2010، دو رئیس جمهور آخر شیلی از حزب سوسیالیست بودند. با در نظر گرفتن صنایع فرهنگی، شیلی یکی از بازارها در منطقه است که حداقل مقررات را دارد. هیچ مانع بزرگ قانونی برای تمرکز مالکیت رسانه و یا حضور سرمایه گذاران خارجی در بخش ارتباطات اطلاعاتی وجود ندارد. تا دههی 1970، ساختار مالکیتی رسانهی ارتباطی، به ویژه مطبوعات، ارتباط تنگاتنگی با سیاست پیدا کرده است. به همین ترتیب، کانالیهای تلویزیونی در دستهای دولت و دانشگاهها قرار داشت. دیکتاتوری آگوستو پینوشه (1973-1990)، ایدئولوژی حاکم بر رسانههای ارتباطی را کنترل کرده و منجر به سانسور شدن و بسته شدن بسیاری از این کانالهای تلویزیونی شد، همچنین یک ائتلاف شامل گروه عطارد (خانوادهی ادواردز) و گروه COPESA (La Tercera) تشکیل شد. همزمان با روی کار آمدن دموکراسی، از سالهای اولیهی دههی 1990، یک روند آزاد سازی و خصوصی سازی در بخش ارتباطات اطلاعاتی آغاز شد. از آن پس، تمرکز مطبوعات شیلی به بخشهای دیگری متوجه شد. با این حال، باید توجه داشت که شرکتهای چندرسانهای در شیلی به بزرگی این شرکتها در آرژانتین و برزیل نشد. سیاستهای ارتباطاتی در شیلی به واسطهی جهت گیریهای خاص بازار تعریف شد که محدودیتها را در راستای سرمایه گذاریهای خارجی محدود نکرد. سیاست ائتلاف احزاب برای دموکراسی (کنسرتاسیون، ائتلاف چپ گرا احزاب سیاسی در شیلی) صراحتاً به بخش تلویزیون منعطف شده و بیشتر به بخش خصوصی توجه کرد.
- اروگوئه
اروگوئه به مدت چندین سال، در آمریکای جنوبی، لقب سوئیس را داشت. در واقع، علاوه بر داشتن سیستمهای بانکداری پایدار، شاخصهای اجتماعی و جمعیتی نزدیک به کشورهای اروپایی داشت. سیستم رسانه دارای نفوذ سنگینی در جامعهی اروگوئه میباشد، اما اندازهی کوچک بازار آن (این کشور کمتر از چهار میلیون نفر جمعیت دارد) مانع از توسعهی اقتصادی آن در مقیاس بزرگ میگردد. این کشور شدیداً وابسته به محتواهای تولید شده در کشورهای همسایه یعنی آرژانتین و برزیل است. رسانههای ارتباطی در اروگوئه به شدت متمرکز شدهاند، اما هیچ گروه بزرگ قابل مشاهدهای بین آنها وجود ندارد. هم در بخش مطبوعاتی و هم در بخش سمعی و بصری، سه گروه بازار را تحت انحصار خود گرفتهاند. حتی تلویزیون کابلی نیز به عنوان یک کسب و کار مشترکی در بین این سه شرکت توسعه یافته است. باید توجه داشت که این کشور، تنها در کشوری در منطقه است که انحصار خدمات تلفن را در دست گرفته است. دولت Broad Front، یک حزب سیاسی چپ گرا است که در سال 2005 و برای اولین بار به قدرت رسید و هیچ سیاست ارتباطی در راستای تأثیر گذاری در بخش تجاری این صنعت نداشت. با این حال، به نظر میرسد که قانون جامعهی رادیو و تلویزیون، که در این دولت اتخاذ شد، یکی از پیشرفتهترین سیاستها در جهان در سال 2008 باشد.
- تمرکز در مخروط جنوبی
در اینجا ما نتایج حاصل از آنالیز تمرکز رسانهی ارتباطی و مالکیت مخابراتی را در کشورهای مخروط جنوبی و بر اساس کاربرد روش شاخص تمرکز (CR4) در دو بخش، بررسی خواهیم کرد: اولی، توزین حجم گردش مالی در بزرگترین شرکتها در مقایسه با بقیهی شرکتها (گردش مالی CR4)، و دیگری، اندازه گیری درصد غالب مخاطبان (مخاطب CR4). در این مقاله، به بخش گردش مالی CR4 پرداخته شده، چرا که دادههای مربوط به بخش مخاطبات CR4 هنوز پردازش نشده است.اگرچه که این پژوهش تمام بازارهای ارتباطی را مطالعه کرده است (مطبوعات، رادیو، تلویزیون، سرویسهای تلفن ثابت و همراه، اینترنت، برای کسب اطلاعات بیشتر به Becerra و Mastrini (2009) رجوع شود)، این مقالیه تنها دادههای مربوط به سه بازار را ارائه داده است: روزنامه، تلویزیون و تلفن همراه. در این راستا، یک سری مثالها از بخشهای سرمقاله، سمعی بصری و ارتباطات از راه دور ارائه شده است. سطوح تمرکز بازار در نگارش مطبوعات و با توجه به کشور مورد نظر، متفاوت میباشد. در حالی که در برزیل درآمد مشترک چهار روزنامهی اصلی، حدود 40% از کل است، این مقدار در آرژانتین از 60% تجاوز کرده و در شیلی و اروگوئه نیز مقادیر خیلی بیشتری را نشان میدهد. دادههایی که در این قسمت ارائه شدهاند، تأییدی بر مطالعات قبلی بوده و تنوع بازار را با اندازهی آن مرتبط میکنند. تعداد زیاد خوانندگان یک روزنامه منجر به رسیدن روزنامه به رشد مالی و در نتیجه زنده ماندن آن میشود. لازم به یادآوری است که جمعیت برزیل سه برابر جمعیت کل آرژانتین، شیلی و اروگوئه است. در بازار تلویزیون، تمرکز زیادی روی گردش مالی وجود دارد. با توجه به دادههای گردآوری شده (رجوع شود به شکل 2)، این بازارها شکل انحصار چندجانبه را به خود میگیرند. در تمام کشورهای مخروط جنوبی، چهار کانال بزرگ از هر کشور، حداقل 50% از کل درآمد را در این بخش کنترل میکنند که تأیید بر وجود سطح بالای تمرکز در این بخش است. مورد دیگری که شایان ذکر است این است که برزیل دارای شاخص تمرکز پایینی در مقایسه با کشورهای همسایهاش میباشد. لازم به ذکر است، اگرچه تعداد مجوزهای موجود در هر کشوری متفاوت میباشد (بیش از 300 مجوز در برزیل، و کمتر از 50 در آرژانتین)، سطوح تمرکز در هر دو بالا میباشد. این موضوع نشان میدهد، کشورهایی که به موقعیت غالبی در زمینهی سطح مخاطبان دست یافتهاند سهم بیشتری را در بازار به خود اختصاص دادهاند. با توجه به نتایج، دادههای گردآوری شده این امکان را به ما میدهند تا پیشرفت سطح تمرکز در بازارهای رسانه در مخروط جنوبی را بیشتر و بهتر لمس کنیم. تمرکز روی بازار تلفن همراه بیشتر است. در تمام کشورهای مخروط جنوبی، مقدار CR4 به بالاترین سطح ممکن رسیده است. در واقع، جالب توجه است که با وجود سیاستهای آزاد سازی که مستلزم حذف انحصار مخابراتی میباشد و تا دههی 1990 وجود داشته است، بازار فقط در چند سال شاهد انحصار چندجانبهی قوی بوده و آن هم متعلق به بخش خصوصی بود.
حتی در مورد بازار تلفن، که در محیطی رقابتی متولد شده است، اجازهی کار به بیشتر از چهار اپراتور داده نشده است. این شرایط در برزیل نیز دیده میشود، که حاکی از شاخص تمرکز پایین در شروع قرن بوده و از یک روند کناره گیری از رقابت پیروی میکند. سطوح بالای تمرکز در بازار تلفن همراه، شایستهی مطالعهی عمیقتری است.همانطور که توسط فاکس و وایسبورد (2002: 9) بیان شده، "خصوصی سازی و آزاد سازی صنعت مخابرات، به شکل گیری شرکتهای مورد نظر، کمک میکند. آنالیز تکامل و ساختار رسانهی معاصر بدون در نظر گرفتن توسعه در بازار ارتباطات، غیرممکن است". در این راستا، دو تا از شرکتها، کمپینهایی ایجاد کردهاند تا بازارهای آمریکای لاتین را تصرف کنند. در واقع، از زمان شروع قرن 21، شرکت تلفونیکا در اسپانیا و شرکت مکزیکی تلمکس، یک اختلاف منطقهای بر سر رهبری منطقهای بازار ارتباطات داشتهاند. گروه تلفونیکا، تا به حال، حضور قابل توجهی در اکثر کشورهای آمریکای لاتین داشته است، این بخش از دههی 1990، خصوصی سازی شده است. گروه تلمکس که کنترل مخابرات مکزیک را در دست دارد، دیرتر به این بازی رقابتی پا گذاشت (رجوع شود به شکل 6). بنابراین، در سال 2008، شرکت تلفونیکا در حجم گردش مالی از آن پیشی گرفت. اهمیت اقتصادی این گروه مخابراتی بزرگ زمانی مشخص میگردد که حجم گردش مالی آن با رسانههای ارتباطی مقایسه شود. شکل 4، گردش مالی تلفونیکا و تلمکس در تقابل با کل گردش مالی بخش مطبوعاتی در کشورهای مورد بررسی، نشان میدهد. این موضوع نشان میدهد که در طول سال 2008، گردش مالی تلفونیکا در آمریکای لاتین، ده برابر بیشتر از بیشتر بخش مطبوعات در آرژانتین، برزیل، شیلی و اروگوئه بوده و شش برابر بیشتر از بخش تلویزیون، و سه برابر بیشتر از تلویزیون سیگنال باز بوده است. زمانی که این نتایج با هم جمع میشوند، تلفونیکا و تلمکس مجموعاً دارای 73 میلیارد دلار گردش مالی میشوند، رقمی که بسیار بیشتر از 21 میلیارد دلار مربوط به بخش مطبوعات، تلویزیون سیگنال باز و تلویزیون کارتی در چهار کشور است. اگرچه میتوان استدلال کرد که آمریکای لاتین برای شرکتهای تلفنی و مخروط جنوبی برای رسانههای ارتباطی، دو بعد جغرافیایی متفاوت هستند، پس چه چیزی در اینجا تفاوت در دسترس بودن سرمایه را مشخص میکند. یادآوری این موضوع مهم است که شرکتهای تلفن، استراتژیهای کسب و کار خود را بر مبنای سطوح منطقهای طراحی کرده و سیاستهایشان هماهنگ با این سطح است.
در چند سال گذشته، تلمکس و تلفونیکا، شروع به گسترش بخش تلویزیون کابلی کردهاند و از مزایای همگرایی دیجیتالی بهره مند شدهاند. اگرچه این موضوع، فراتر از محدودهی این پژوهش است، با این حال، دادههای ارائه شده در شکلها مرتبط با آن هستند، مخصوصاً در مورد مالکان اصلی سیستمهای تلویزیون کارتی در مخروط جنوبی. در نظر گرفتن این موضوع نیز مهم است که شرکتهای تلفنی، بازیگرانی هستند که خواهان جهانی کردن بازارهای مشارکتی و نیز مشارکت عظیم در این بازارها میباشند (McChesney، 1998). شرکت کنندگان در روند تشکیل یک بازار تجاری جهانی، دولت و بخش خصوصی میباشد ولی آنها فراتر از چارچوبهای سنتی تعریف شده توسط دولت پا مینهند.
- نتیجه گیری
تمرکز، یک فرآیند پیچیده، چندگانه و متنوع است. رسانه از نهادهایی با با دو جهت گیری ایجاد شده است: سیاسی و اقتصادی. بر اساس نوع محصول، این نهادها دو حالت مختلف را ارائه میدهند: اصولی و نمادین. رسانهها، عرصهی عمومی و عرصهی سیاسی را در جامعه تحت تأثیر قرار میدهند. این نهادها در کالبد اقتصادی و بر اساس نوع فعالیتشان، به سمتی خاص تمایل پیدا میکنند و این ناشی از ترکیب هزینهها میشود، که هزینههای ثابت در آنها خیلی بالا بوده و هزینههای متغیر بسیار پایین است. این رسانهها، فعالیتهای خود را بر اساس این فرمت سازماندهی میکنند. جهت حاکمیت بر این روند و جلوگیری از تأثیرات آن بر افت تنوع فرهنگی، ایالات متعددی تلاش کردهاند تا مداخلهی فعالی در کنترل عملکردهای ضدرقابتی و تحریک حضور ایستگاهها، کانالها و روزنامهها مختلف داشته باشند.
با توجه به موقعیت آمریکای لاتین، Bustamante و Miguel (2005: 13) نشان دادند که تمرکز کشورهای آمریکای لاتین در راستای بهره مندی از مداخلات سیاسی بوده و در صورت عدم وجود تعادل در این مداخلات، ساختاری ایجاد میکنند که پرسشهای عمومی در مورد کثرت گرایی را در کشورهای مربوطه پاسخ گوید. با توجه به تحقیقات Albarran و Dimmick (1996)، فرض شده که مسألهی تمرکز در رسانه وجود داشته و زمانی که 50% بازار توسط چهار اپراتور مطرح شده کنترل میگردد، مقدار بالایی است. همانطوری که در این مطالعه در مورد کشورهای مخروط جنوبی آمریکای لاتین دیده شد، در تمام موارد (به استثنای مطبوعات منتشر شده در برزیل)، شاخصهای تمرکز نسبت به درصدهای مفروض، خیلی بالاتر میباشد. همچنین در این راستا بیان شد که بحث نظری در مورد رابطهی بین این فرآیند و نتایج احتمالی آن برای کثرت گرایی، تنوع، تعادل اطلاعاتی و نوآورانه در تولید محصولات فرهنگی، امری است که زیاد مورد بررسی قرار نگرفته است.
نهایتاً، یک سوم از مفروضات این رسانه، مربوط به ادغام تدریجی منطق غالب بر موضوع و فعالانی از بخش ارتباطاتی کشورهای مخروط جنوبی در بازارهای جهانی بوده و نیز در راستای فرآیندی است که هیچ محدودیتی برای آن وجود ندارد. باید یادآور شد که ذات این فرآیند در شکستن مرزها (مرزهای جغرافیایی و صنعتی) ، یک هدف سازمانی است که در راستای جهانی شدن است. در کشورهای مخروط جنوبی آمریکای لاتین، چالش بزرگ رسانه و مخصوصاً نظام اجتماعی آن، هماهنگی با دنیای بدون مرز و نیز بدون تمرکز روی تولید محصولات صرفاً ارتباطی اطلاعاتی خسته کننده از طریق تنوع فرهنگی عظیم است.
مراجع
[1] U.S. Federal Communications Commission