ترجمه مقاله نقاط ضعف و قوت رسانه شخصی و اکتسابی
فصل 33
رسانه شخصی
خیلیها وقتی به برنامه رسانه فکر میکنند، بلافاصله خرید رسانه یا ایجاد روابط عمومی بسیار خوب یا برنامه رسانه اجتماعی به ذهنشان خطور میکند. اما برای بسیاری از برندها نباید برای بدست آوردن فرصتهای بسیار خوب رسانه به دنبال چیزی بیش از خود برند باشید.
در واقع برنامهریزان رسانه قبل از بررسی سایر رسانهها، ابتدا باید به دنبال استفاده از داراییهای فعلی برند باشند. چرا از کانالهای ارتباط با مشتری که از قبل در کنترل خود دارید، بهره نمیگیرید؟ اگر از قبل چیزی را دارید، لازم نیست دوباره آن را بخرید؟ ساخت یک برندی که با مشتری سر و کار دارد، تنها چیزی است که برای ایجاد و ساخت داراییهای رسانه شخصی لازم است.
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
رسانه شخصی آیتمهایی نظیر وب سایت یک شرکت یا برند، بسته بندی، کارکنان شرکت، و رویداها و حمایت (اسپانسوری) میباشد. این عناصر داراییهایی هستند که شرکت یا برند به عنوان بخشی از انجام کسب و کار خود ایجاد کرده است. از آنجا که همه این آیتمها یا افراد با مشتریها سر و کار دارند، میتوانید آنها را یک فرصت رسانهای محسوب کنید. رسانه شخصی سه حوزه را در برمیگیرد. داراییهای فیزیکی، داراییهای دیجیتال و داراییهای خلق شده که شامل رویدادها و حمایتهاست. قبل از اینکه به بررسی هر یک از این حوزهها بپردازیم، بهتر است ابتدا نقاط ضعف و قوت کلی این حوزه از رسانه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
نقاط ضعف و قوت رسانه شخصی
رسانه شخصی حوزهای از رسانه است که کمتر شناخته شده است. اما نوید بسیار زیادی برای یک برند به همراه دارد. برخلاف رسانههای دیگر، در رسانه شخصی یک سری الزامات از پیش تعیین شده شما را محدود نمیسازد. جزئیات بیشتری در اختیار دارید.
رسانه شخصی در ایجاد یک رابطه بلند مدت با مشتریان فعلی بسیار قوی است. یعنی نقشی که این حوزه از رسانه میتواند برای برند ایفا کند. رسانه شخصی قادر است بخش پایین قیف خرید برند را تحت تاثیر قرار دهد – یعنی قسمت خرید مکرر و وفاداری و طرفداری از برند. این نقش با مزایای رسانه شخصی پشتیبانی میشود.
- کنترل: رسانه شخصی امکان کنترل پیام را برای شما فراهم میکند. فیلتر یا زمینه رسانهای دیگری وجود ندارد، به همین جهت پیامی که میدهید پیام خالص برند است.
- به موقع بودن: رسانه شخصی میتواند بسیار به موقع باشد. در هر لحظه میتوانید به یک موقعیت یا مشتری پاسخ دهید. میتوانید کاملاً به موقع و بجا عمل کنید.
- ماندگار بودن: رسانه شخصی امکان ماندگار بودن پیام شما را فراهم میکند. برخلاف رسانههای دیگر که پیامتان در زمان کوتاهی از بین میرود، در رسانه شخصی میتوانید پیام را برای مدت طولانی نگه دارید.
- شخصی: رسانه شخصی را میتوان بسیار شخصی و انعطافپذیر ساخت. میتوانید پیامهای مختلفی را برای اهداف مختلف ایجاد کنید. رسانه شخصی فرصتی برای شما فراهم میکند تا بسیار هدفمند و مرتبط با مشتری خود عمل کنید. میتوانید رو در رو با مشتریان خود گفتگو کنید.
- مقرون به صرفه بودن: رسانه شخصی میتوااند بسیار مقرون به صرفه باشد. معمولاً رسانه شخصی پرداخت هزینهای را دربرندارد، بنابراین در مقایسه با سایر رسانهها هزینههای کمتری را در پی دارد.
ایجاد یک رسانه شخصی قوی مزایای بسیاری دربردارد. در بازار ارتباطات شلوغ امروز، بیشتر برندها باید ایجاد رسانه شخصی قوی را یکی از اهداف خود قرار دهند. با اینکه رسانه شخصی فرصتهای زیادی به همراه دارد، اما نقاط ضعفی نیز دارد. در اینجا چند مورد از نقاط ضعف را بررسی میکنیم.
- قابل اطمینان نیست: بدیهی است که رسانه شخصی پیام شرکت یا برند را ارائه میدهد. مشتریان این را میدانند و ممکن است به پیام شک کنند. بویژه زمانی که برندها به صورت مستقیم با مشتریان سر و کار دارند.اگر برند چیزی بگوید اما جور دیگری رفتار کند، ممکن است مشکل پیش آید.
- زمانبر بودن: ممکن است رسانه شخصی هزینه زیادی در بر نداشته باشد اما میتواند زمانبر باشد. بویژه در مورد مدیریت داراییهای دیجیتال نظیر صفحه فیس بوک یا توئیتر. ایجاد محتوا به صورت مداوم زمان میبرد و افرادی برای انجام اینکار لازم است.
- عدم وجود انسجام: ممکن است رسانه شخصی صاحبان زیادی داشته باشد. ممکن است این امر منجر به عدم انسجام و هماهنگی در صدای (پیام) برند شود. برای مثال، ممکن است وب سایت شرکت به مدیر IT گزارش کند. یا ممکن است بلاگ به مدیر ارتباطات شرکت گزارش دهد. و یا ممکن است میکروسایت برند به صورت مستقل برای یکی از مدیران برند ایجاد شده باشد.
هر چه رسانه شخصیتر باشد، مشکلات پتانسیل بیشتری ایجاد میکند. بیشتر مسائل مربوط به رسانه شخصی را میتوان در چالشهای هماهنگی اداری جمعبندی کرد. هماهنگ کردن همه و با هم کار کردن برای ایجاد صدایی منسجم و واحد برای برند، چالش اصلی برای به حداکثر رساندن رسانه شخصی است. گرچه ممکن است چالشهایی وجود داشته باشد، اما رسانه شخصی فرصتهای بسیار خوبی نیز برای برند فراهم میکند. در اینجا سه حوزه رسانه شخصی را بررسی میکنیم و ابتدا با داراییهای فیزیکی شروع میکنیم.
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
داراییهای فیزیکی
اگر یک برند محصول بستهبندی شده را عرضه میکنید، بستهای که حاوی محصول شماست میتواند بزرگترین دارایی رسانهای شما باشد. به این مسئله فکر کنید. آیا نمیخواهید در نقطه فروش که مشتریان هر روز آن را میبینند یک رسانه داشته باشید؟ البته که میخواهید. بیرون بسته بیلبوردی محسوب میشود که میتوانید با پیامها یا پیشنهادات جدید آن را عوض کنید. داخل بسته فرصتی برای پاداش دادن به و یا درگیر کردن خریدار فراهم میکند. رسانه خیلی خوبی است. تغییرات ساده در بستهبندی میتواند تفاوت زیادی در فروش ایجاد کند.
تصور کنید رستوران فست فود هستید که میخواهید برای زمان محدودی پیشنهادی را (به مشتری) انتقال دهید. میتوانید زمان رادیو و تلویزیون را برای این منظور بخرید یا میتوانید پنجرههای رستوران را با این پیام نقاشی کنید. کدام یک هزینه کمتری دارد؟ اگر برای رسانه جمعی و گسترده پول ندارید، یک پیام ساده روی شیشه میتواند به افزایش فروش شما کمک کند. رستورانهایی که از انتقال پیام روی شیشه استفاده کردهاند تا 15 درصد افزایش فروش را شاهد بودند. برای زمانی کوتاه و یک نقاشی رقم بدی نیست.
مدیریت زباله برای انتقال پیام "سبز فکر کنید" از کامیونهای زباله به عنوان بیلبوردهای در حال حرکت استفاده کرد. پیامها به کناره کامیون چسبانده شد که رسالت زیست محیطی خود را جار میزد. مدیریت زباله به جای خرید یک بیلبورد در هر بازاری در آمریکالی شمالی، با هزینه کمتری پیامهایی را برای ناوگان کامیون خود ایجاد کرد.
افراد نیز میتوانند به یک دارایی رسانهای تبدیل شوند. پیراهنهایی که آرم شرکت شما روی آنها زده شده است و افراد شرکتتان آنها را میپوشند راهی آسان برای شناساندن نام شرکت در بازار است. افراد دیگر نیز میتوانند تراکت، کارت یا لوازم تبلیغاتی بدهند. همه اینها میتوانند کانال ارتباطی موثری با مشتری باشند.
داراییهای فیزیکی از بستهبندی گرفته تا ماشینآلات و کامیونها و افراد، همگی میتوانند بخشی از کمپین رسانه موثر باشند. فهرستی از همه داراییهای فیزیکی را که برند یا شرکت شما میتوانند عرضه کند، تهیه کنید، از تعداد گزینههای رسانهای که در دست دارید، شگفت زده خواهید شد.
داراییهای دیجیتال
تقریباً هر شرکتی یک وب سایت دارد. خیلی مواقع وب سایت برند شما در واقع چهره برندتان است. وبسایتهای شرکت برای مقاصد مختلفی بکار میروند. معمولاً شرکت در وب سایت سابقه خود را بیان میکند، تاریخچه مدیریت خود را شرح میدهد، اطلاعات مشتری را ارائه میدهد و بخشی را برای ارتباط با مشتری در نظر میگیرد. اگر شرکت عمومی باشد، بخشی نیز برای روابط سرمایهگذار خواهد داشت. بسته به رابطه شما با مشتری، وب سایت شما میتواند اهمیت زیادی داشته باشد. برای مثال، اگر در یک محیط بیزنس به بیزنس یا بنگاه به بنگاه (B2B) بازاریابی میکنید، وب سایت شما ابزار کاری بسیار مهمی محسوب میشود. تحقیقات موردی و مقالات سفید را میتوانید در وب سایت بگذارید. میتوانید از ویدیوهای همکنشی استفاده کنید و کارشناسی شرکت خود را نشان دهید. وب سایت را میتوان برای تنظیم پیامها بر اساس نیازهای مختلف ایجاد کرد.
اگر یک برند مشتری را عرضه میکنید در اینصورت میتوانید از وب سایت شرکت برای فعالیتهای شرکت استفاده کنید و بر داراییهای دیجیتال برای درگیر کردن مشتری اتکا کنید. پلتفرم رسانههای اجتماعی نظیر فیسبوک و یا توئیتر نیز میتواند پلتفرم با ارزشی برای درگیر کردن مشتری باشد. افزایش فعلی کامیونهای غذا به کمک توئیتر بوده است. کامیونهای غذا از توئیتر برای اعلام محل خود استفاده میکنند تا در مورد آیتمهای منو با مشتریان ارتباط برقرار کنند. فیسبوک پلتفرم ارتباطی (درگیر کردن مشتری) برای ارائه مشوقها، بازیها، و انواع دیگر محتوای تعاملی است. یوتیوب پلتفرم دیگری است که فرصتی برای بازارهای کسب و کار فراهم میکند تا داستان خود را بیان کنند و فرصتی برای برندهای مشتری فراهم میکند تا محتوا ارائه دهند که خارج از کانالهای رسانهای عادی است.
اپلیکشنهای تبلت و موبایل مکانیسمی برای برند فراهم میکنند تا به صورت مداوم مشتری را درگیر کنند. اپلیکشنهای تبلیت فرصتی برای بررسی مفصل یا تجربهای عمیق فراهم میکند، در حالیکه اپلیکشنهای موبایل میتوانند مرجعی سریع یا انگیزههایی برای مشتری فراهم کنند. برای مثال، نایک (Nike) یک سری اپلیکشنهای آموزشی در مورد ورزشهای مختلف مانند فوتبال، تنیس، بسکتبال، و دو میدانی ارائه میدهد. این اپلیکشنها امکان تنظیم تمرینات ورزشی را برای شما فراهم میکنند. اپلیکشن موبایل به کاربر امکان میدهد اطلاعات آموزشی فوری (ریل تایم) وارد کند و بازخورد و تحلیل دریافت کند. چنین اپلیکشنهایی تجربهای فراهم میکنند که با اشکال دیگر رسانه امکانپذیر نیست.
داراییهای دیجیتال به پشتیبان عمده یک برند تبدیل میشوند. برای مشتریانی که میخواهند با برند در ارتباط باشند (درگیر شوند)، این یک فرصت است. داراییهای دیجیتال راهی برای برند فراهم میکنند تا با مشتری رابطهای مداوم و معنی دار برقرار کنند.
داراییهای ایجاد شده: رویدادها و حمایت (اسپونسوری)
برندها میتوانند رویدادها یا حمایتهای خود را ایجاد کنند. برای مثال، مک دونالد تیم American Games را ایجاد کرده است که بر دستاورد ورزشی در مقطع دبیرستان تاکید دارد. مک دونابد فهرست All Americans برای بسکتبال، فوتبال، و فوتبال آمریکایی دارد. علاوه بر آن، مک دونالد با ایجاد بازیهای all-star با All Americans مک دونالد که در تلویزیون پخش میشود، این کار را گسترش داده است. اسپانسوری به بخشی از فرهنگ رایج آمریکا تبدیل شده است، بویژه در بسکتبال. بسیاری از تیمهای کالج به تعداد McDonald’s All Americans که گرفتند، اشاره میکنند.
مک دونالد در Ronald McDonald House نیز سرمایهگذاری کرده است، مسکن موقت برای والدینی که فرزندانی با مشکلات سلامتی جدی دارند. نهاد خیریه Ronald McDonald Houseخانههایی در سراسر کشور دارد که به والدین کمک میکند تا در طول درمان فرزندانشان نزدیک آنها بمانند. درست مانند برنامه McDonald’s All American، مسکن رونالد مک دونالد نیز نمونهای از شرکتی است که برنامهای برای کمک به جامعه و در عین حال برای توسعه برند خود ایجاد کرده است.
خلق رویدادها و اسپانسوری با حمایت (اسپانسور) یک تیم ورزشی متفاوت است. اگر برند رویداد یا اسپانسوری را ایجاد نکرده باشد، چنین رویداد یا اسپانسوری وجود نخواهد داشت. اگر Capital One نمیخواست اسپانسور Orange Bowl باشد (که یک رویداد خلق نشده است)، Orange Bowl حامی یا اسپانسور دیگری پیدا میکرد. این مسئله در مورد عواملی نظیر Susan G. Komen Race for the Cure نیز صدق میکند. هر سال اسپانسورهای مختلفی از این رویداد حمایت میکنند.
رویدادهای ایجاد شده (یا خلق شده) میتوانند سهم زیادی در برنامه رسانه بیزنس با بیزنس (B2B) داشته باشند. یک برند با ایجاد یک سمینار یا رویداد برند گذاری شده مرتبط با مخاطب میتواند جایگاه خود را در بازار ارتقا دهد. برندها میتوانند برنامههای آموزشی برای خود ایجاد کنند که برند را به عنوان یک کارشناس در آن حوزه معرفی کند. گوگل به خاطر برنامه Google certification معروف است که بازاریابی با موتور جستجو را به صورت گسترده آموزش میدهد. Oracle برنامه اعطای گواهی برای کارشناسی نرمافزار ارائه میدهد. گوگل و یا اوراسل با ارائه این برنامهها به بخشی از زندگی مشتری تبدیل شدند. ارزش آنها به فراتر از خدماتی که ارائه میدهند، گسترش یافته است؛ در واقع آنها ارزش مشتریان را بیشتر میکنند.
رویدادها و اسپانسوریهای ایجاد شده میتوانند پلتفرم بسیار با ارزشی برای برند باشند. آنها موجب میشوند یک برند در حوزه خود معروفتر شود. میتوان از طریق کانالهای دیگر رسانه شخصی این رویدادها و اسپانسوریها را گسترش داد.
خلاصه
رسانه شخصی فرصتی است برای یک شرکت یا برند تا ادعای خود را از طریق کانالهای رسانهای که خود مالک آنهاست، بیان کند. در دنیای امروز که ارتباطات اهمیت زیادی دارد، داشتن یک برنامه قوی برای رسانه شخصی میتواند برند را از رقبایش متمایز سازد. رسانه شخصی چه به صورت دارایی فیزیکی، دیجیتال یا رویدادها و اسپانسوریهای ایجاد شده، باید در رأس برنامه رسانه یک برند قرار گیرد.
فصل 34
رسانه اکتسابی
بیشتر تبلیغات شامل تبلیغ پولی است مانند تبلیغات چاپی، آگهی بازرگانی تلویزیونی، یا نقطهای در بازی تبلیغاتی. این موارد رسانه پولی نام دارند و اغلب شاخهای از تبلیغات سنتی محسوب میشوند. رسانه پولی میتواند انواع رسانههای اکتسابی را که در این کتاب توضیح داده شده است، شامل شود. رسانه پولی چشماندازهایی را هدف قرار میدهد و سعی میکند آگاهی برند ایجاد کند (برند را بشناساند) یا مشتریان جدیدی کسب کند؛ این رسانه چندین دهه در صنعت تبلیغات متداول بوده است. با این حال، استفاده از فقط رسانه پولی نیز معایبی دارد. امروزه ممکن است مشتری پیامهای صِرف یک برند را نادیده بگیرد زیرا این پیامها در بین انبوهی از پیامهای تبلیغاتی گم میشوند.
رسانه اکتسابی شامل پیامهای برند است که یک نهاد دیگر برای برند شما منتشر میکند. با اینکه رسانههای اجتماعی قابلیت دیده شدن رسانههای اکتسابی را افزایش دادهاند، اما این رسانه از گذشته وجود داشته است (مثلاً از طریق اخبار ویدیویی که در تلویزون منتشر میشود یا از طریق تبلیغات در مجلات). امروزه رسانه اکتسابی به ترکیبی از موارد مختلف اشاره به نام برند در گزیدههای خبری و به اشتراک گذاری در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و گوگل پلاس اطلاق میشود. رسانه اکتسابی نتیجه کمپینها، رویدادها، و محتوایی است که برندها خلق میکنند، اما مفهوم تازهای نیست: برندها همیشه شرکتهای روابط عمومی را استخدام میکردند تا به رسانههای دسترسی پیدا کنند و درباره برند خود چیزهایی بنویسند. اینفلونسرهای (افراد معروف) جدید بلاگرهای محبوب هستند، افرادی در فیسبوک که دوستان زیادی دارند، و افرادی در توئیتر که دنبال کننده (فالور) زیادی دارند. بعلاوه، نظرات مثبت در رسانههای اجتماعی نظیر Yelp را نیز میتوان رسانه اکتسابی محسوب کرد. 68 درصد کاربران فیسبوک میگویند احتمال خرید آنها با توصیه رسانه اکتسابی یک دوست در فیسبوک بیشتر میشود (رانزوم، 2012).
گاهی سازمانها این پدیده را کمپین وایرال (تبلیغات ویروسی) مینامند. برای مثال، برند دوو (Dove) ویدیویی ایجاد کرد که در آن بازیگر از زنان تصویری میکشد که بر اساس تصور خود آنها از خودشان است، و دوباره از همان زنان تصویری میکشد که براساس برداشت دیگر در مورد آنهاست. این ویدیو در صفحه اصلی Rddit قرار گرفت، که یک وب سایت خبری است که کاربران آنلاین محتوای آن را تهیه میکنند. سپس این ویدیو در بلاگها و سایتهای خبری قرار گرفت و دو روز بعد در تودِی شو (Today show) نمایش داده شد. تخمین زده میشود که یک تبلیغات موفق میتواند تا 5 درصد بینندگان را متقاعد کند تا تبلیغات را با سایر افراد دیگر در شبکه به اشتراک بگذارند. این نمونهای از یک راهکار است که flare and connect (خودنمایی و اتصال) نامیده میشود و میگوید یک سازمان باید "شعلهای زیر یک محتوای رسانهای روشن کند" و سپس تا جایی که میتواند به صورت آنلاین درباره آن سر و صدا کند تا آن محتوا تبلیغ شود.
معایب و محاسن رسانه اکتسابی
رسانه اکتسابی مزایا و محاسنی دارد. از این نظر که به خاطر قرار دادن تبلیغ در رسانه اکتسابی از مشتری پولی اخذ نمیشود، "رایگان" است. کاملاً شفاف است زیرا سازمان و مشتری مجبور نیستند بر سرویسهای رتبهبندی یا نظردهی برای اندازهگیری میزان تاثیر اتکا کنند. بسیاری از مشتریان به رسانه اکتسابی اعتماد بیشتری از پیام سنتی دارند. بویژه افراد به توصیههای دوستان و آشنایانشان بیشتر از یک تبلیغات سنتی تلویزیونی اعتماد میکنند.
اما رسانه اکتسابی معایبی نیز دارد. رسانه اکتسابی اجتماعی بر مشارکت مشتری متکی است، و ضمانتی وجود ندارد که همه مشتریان همیشه برند شما را دوست داشته باشند. بعلاوه، رسانه اکتسابی هزینههای پنهان زیادی دربردارد که گاهی مشتری در تشخیص آنها دچار مشکل میشود. ایجاد رسانه اجتماعی به کار و زمان و سرمایهگذاری در رسانههای اجتماعی بیرونی و تولید و ساخت محتوا نیاز دارد.
اکنون بسیاری از سازمانها مدیر رسانه اکتسابی (EMD) استخدام میکنند. این فرد به برندها کمک میکند تا به صورت راهبردی تبلیغات رسانه اکتسابی خود را برنامهریزی کنند؛ دستیابی به محتوای بیشتر را از طریق خرید از رسانه پولی، با روابط عمومی، و راهکارهای انتشار اجتماعی رایگان تضمین کنند؛ و تاثیر رسانه اکتسابی بر مبنای فروش و تعداد بازدید برند (brand reach) را بسنجد. وظیفه مدیر رسانه اکتسابی راهنمایی و هدایت در ایجاد و اجرای تبلیغات رسانه اکتسابی است – و پس از آن ارائه سنجههای روشنی است که تاثیر این تبلیغات رسانه بر تعداد بازدید از برند، میزان فروش و ROI بازاریابی نشان دهد. بویژه مدیر رسانه اکتسابی وظیف دارد همه کانالهای رسانه اکتسابی را پیدا کند تا دستیابی به بیشترین تاثیر تضمین شود. در سازمانهای رسانه، مدیر رسانه اکتسابی به مشتریان کمک میکند تا بفهمند کدامیک از پلتفرمهای اجتماعی بیشترین اشتراکگذاری را برای کدام تبلیغات ایجاد میکنند، و چگونه به صورت راهبردی از رسانههای پولی برای افزایش تعداد بازدید از تبلیغات رسانه اکتسابی استفاده کنند. در سازمانهای خلاق، مدیر رسانه اکتسابی کل فرآیند خلاقانه را از مفهوم تا اجرا هدایت و مدیریت میکند، و تضمین میکند که همه کمپینها محرکهای اجتماعی و محتوای درستی را برای ایجاد حداکثر رسانه اکتسابی دربرمیگیرند. مدیر رسانه اکتسابی در واقع پلی است بین خلاقیت و رسانه برای رسانه اکتسابی تا به صورت راهبردی در راهکار برند ادغام شود.
کمیت در برابر کیفیت
یکی از چالشهای رسانه اکتسابی اندازهگیری و سنجش نتایج آن است. یکی از راههای سنجش روش کمّی است- برای مثال، تعداد طرفدارها (فانهای) فیسبوک و دنبال کنندگان توئیتر. این نوع سنجش شبیه به سنجش تعداد بازدیدها از برند (brand reach) است. اما جلب این فانها و دنبال کنندگان برای اشتراک محتوایی که برند تولید کرده است نشانهای از کیفیت نتایج است. کسانی که محتوا را به اشتراک میگذارند افرادی هستند که بیشترین تاثیر را روی دیگران میگذارند، در نتیجه این افراد فانها و دنبال کنندگان باارزشتری برای برند محسوب میشوند.
کمپین رسانه اکتسابی به چند طریق میتواند به مخاطبین در اشتراک محتوا کمک کند. پیام برند باید با کانال مطابقت داشته باشد و شخصیت برند باید درست تعبیه شود. مثلاً. اگر پیام برند پیچیده باشد، ممکن است در توئیتر خوب جواب دهد و در بلاگ یا از طریق ویدیو بهتر عمل کند. برندی که براساس محور اجتماعی یا سرگرمی است ممکن است در رسانههای اجتماعی نظیر فیسبوک بهتر جواب دهد، زیرا کاربران اغلب به منظور اجتماعی بودن در فیسبوک هستند. بعلاوه، برندها باید بدانند مخاطبین هدف آنها از چه نوع فرصتهایی لذت میبرند. اگر اعضا از محتوا لذت میبرند، برند باید از محتوا حمایت کند. اگر از شوخی و خنده خوششان میآید، برند باید سرگرمی خندهدار و شوخی ایجاد کند. روشناست که اینکار به آگاهی و شناخت عمیق مخاطبین نیاز دارد که فراتر از اطلاعات جمعیتی ساده است.
باید برنامهای نیز برای پاداش دادن به مخاطبینی در نظر گرفته شود که اطلاعات را به اشتراک میگذارند. تاثیرگذارترین افراد با ارسال بیش از حد اطلاعات به دوستانشان تاثیرگذار (اینفلونسر) نشدهاند، آنها اغلب دقت میکنند که شلوغی و درهم و برهمی ایجاد نکنند. سعی کنید بفهمید چه اطلاعاتی را قابل اشتراک میدانند، و کدامیک را نمیدانند. به این فکر کنید که یک اینفلونسر از اشتراک محتوای شما چه سودی خواهد برد. برای مثال، برخی افراد نتیجه امتحان خود را وقتی به اشتراک میگذارند که با تصور و پیشبینی خودشان مطابقت دارد. اگر یک فرد محتوایی را خیلی سرگرم کننده بداند، ممکن است دوستانش نیز آن را سرگرمکننده بدانند.
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی
باید توجه داشت که بین پیامهایی که بر مشتریان تاثیر میگذارد تا با برندها تعامل داشته باشند و پیامهایی که خیلی به اشتراک گذاشته میشوند، تفاوت وجود دارد. برای مثال، افراد شرکت در یک شرطبندی یا برنامه تلویزیونی جایزهدار را کمتر به اشتراک میگذارند زیرا شانس برنده شدنشان کم میشود. به همین دلیل خیلی از برندها در صورتی که شرطبندیهایشان (قرعهکشی) به اشتراک گذاشته شود، مدخل دیگری برای ارائه میدهند.
خلاصه
اساس یک برنامه رسانه اکتسابی این است که همانند هر برنامه دیگری، این برنامه نیز باید اهدافی در ذهن داشته باشد. رسانه اکتسابی باید مخاطبینی را برای یک برند جذب کند و باید مکملی برای پیامهای سنتی باشد، یا جایگزین آنها شود یا با آنها رقابت کند. برای این منظور، وقتی میخواهید یک برنامه رسانه اکتسابی تنظیم کنید، موارد زیر را در نظر داشته باشید.
- شرحی از موقعیت و جایگاه خود ایجاد کنید که بنگاه شما را از سایر بنگاهها در صنعت متمایز سازد. این کار مزیتی رقابتی برای شما فراهم میکند و راهی است برای تضمین اینکه محتوای ایجاد شده به چیزی اشاره دارد که شما میخواهید مشتریانتان – هم اینفلونسرها و هم دوستان و طرفدارهایشان – فکر یا احساس کنند.
- اهداف برنامه رسانه اکتسابی را با اهداف برنامه کلی رسانه تطبیق دهید.
- در ایجاد محتوا با افراد دیگر سازمان همکاری کنید و محتوایی ایجاد کنید که راهحلهایی برای افراد ارائه دهد و منعکس کننده برند باشد. یک مدیر رسانه خوب توانایی بررسی و ارزیابی محتوا را دارد و تشخیص میدهد که مخاطبین هدف برند کدام محتوا را بیشتر به اشتراک میگذارند، تا بهترین فرصتها را برای وایرال کردن پیام بدست آورد.
فصل 35
چشماندازهایی از برنامهریزی رسانه بینالمللی و جهانی
در طول چند دهه گذشته جهان از چند نظر تغییر کرده است: از نظر اقتصادی، از نظر سیاسی، و از نظر زیستمحیطی. بنابراین تعجبی نیست که استفاده از رسانه نیز در جهان تغییر کرده است. اکنون مردم در سراسر چهان بیش از پیش از رسانهها استفاده میکنند. هر چند این نرخ رشد در همه کشورها برابر نیست. نرخ رشد استفاده از رسانهها (و در نتیجه میزان هزینهای که صرف تبلیغات میشود) در برخی کشورها از جمله گروه “BRIC” یعنی برزیل، روسیه، هند و چین بیش از ایالات متحده آمریکاست.
عملکرد چند وظیفهای رسانه در مقیاس جهانی مشهود است. رشد چندجانبه استفاده از چندین دستگاه دیجیتال در طول روز مردم را در سراسر جهان به پیامهای رسانه متصل میکند. حدود 75 درصد از رسانه مصرفی در جهان مربوط به رسانههای دیجیتال است. استفاده از چاپ و تلویزیون در سراسر جهان رو به کاهش است، گرچه هنوز هم خیلیها به طور گسترده از هر دو استفاده میکنند، بویژه افراد بالای 35 سال. در سراسر جهان حدود نیمی از کاربران اینترنت زیر 25 سال هستند. این افراد با گذشت سن عادت میکنند همه کارهای خود را به صورت آنلاین انجام دهند؛ بنابراین کسانی که کار تبلیغات انجام میدهند نباید تاثیر مصرف جهانی دیجیتال را نادیده بگیرند. حتی در کشورهای در حال توسعه، نفوذ موبایل هر دو یا سه سال یکبار چهار برابر میشود. تلفنهای موبایل در آفریقا و خاورمیانه همانند آمریکای شمالی و ژاپن در همه جا حضور دارند، و در برخی کشورهای در حال توسعه تلفنهای موبایل روش اصلی برقرار ارتباط با دنیای دیجیتال است.
راهکارهای جهانی و بینالمللی
در سال 1983 یک استاد بازاریابی به نام تد لویت گفت که علیرغم تفاوتهای فرهنگی عمیق، رفته رفته مردم در سراسر جهان همسان و یکدست خواهند شد. او گفت که همه محصولات استانداردسازی میشوند بنابراین یک محصول در سراسر جهان فروخته میشود تا از صرفه به مقیاس یا مزیت مقیاس هم در تولید (تولید محصول) و هم در توزیع (فراهم کردن دسترسی به محصول) علاوه بر صرفه به مقیاس در ساخت و تولید یک کمپین در سراسر جهان بهرهگیری شود. این امر موجب کاهش قیمت برای مصرفکننده و افزایش حجم فروش و سهم بازار برای برندها خواهد شد. بعلاوه، مصرفکنندگان در همه جا با پیام یکسانی از برند مواجه خواهند شد. این ایده لویت یک راهکار جهانی محسوب میشود. تبلیغات جهانی و بینالمللی یک راهکار ارتباطی است که شرکتها برای افزایش تقاضای محصولات و خدماتشان در بازارهایی خارج از بازاراهای داخلی خود بکار میگیرند.
اما دو واژه جهانی و بینالمللی را نمیتوان همیشه به جای هم بکار برد. راهکارهای بینالمللی به منظور بازتاب تفاوتها و ترجیحها فرهنگی بازار منطقهای، کشوری و محلی هستند. برای مثال، پپسی از عبارت "نسل پپسی" در آمریکا و از عبارت "انقلاب پپسی" در برزیل استفاده کرد، این کلمات طوری انتخاب شدند که نظریه "جنبش" در هر مکان را بیان میکند. برعکس، تبلیغات جهانی راهکارهای استانداردی را دربرمیگیرد که محتوای تبلیغاتی آنها در سراسر جهان یکسان است و جهان را یک کلیت واحد محسوب میکند، مثلاً در کمپین "من میتوانم" آندر آرمور[1].
بیشتر برندهایی که محصولات خود را در چندین کشور عرضه میکنند از راهکار بینالمللی استفاده میکنند و جنبههای منحصر به فرد هر فرهنگی را در تبلیغات در نظر میگیرند. مردم یک کشور نگرش متقاوتی نسبت سایرین دارند و ساختارهای اقتصادی نیز متفاوت است در نتیجه بر انتخاب مصرف کننده و میزان خرید وی تاثیر میگذارد. کشورها مختلف قوانین متفاوتی برای ممنوعیت تبلیغات محصولات دارند و محدودیتهای زمانی و مکانی متفاوتی نیز بر تبلیغ رسانهها در برخی گروهها اعمال میکنند. برای مثال، در کبک (کانادا) تبلیغات فست فود ممنوع است، و یونان نیز از ساعت 7 صبح تا 10 شب تبلیغات اسباب بازی را در تلویزیون ممنوع کرده است. تبلیغ سیگار در آفریقا، هنک کنگ، سنگاپوی، استرالیا، نیوزلند، و کانادا ممنوع است، در حالیکه تبلیغ سیگار در تلویزیون در ایالات متحده و اروپا ممنوع است. تبلیغ الکل در ایسلند، نروژ، سوئد، عربستان سعودی، لیبی، عراق، و بخشهایی از هند ممنوع است؛ در برزیل تبلیغ الکل بین ساعات 8 صبح تا 8 شب ممنوع است.
تفاوتهایی نیز در سبک زندگی مردم وجود دارد که موجب میشود براساس میزان فضای نگهداری در خانه، اندازه بستهها نیز متفاوت باشد: در ایالات متحده، میانگین اندازه یک خانه خانوادگی 195 متر مربع است. در فرانسه این میانگین کمی بیشتر از 112 متر مربع است و در بریتانیا اندکی کمتر از 83.5 متر مربع است. غالباً سازمانها به منظور پیاده کردن راهکارهای بینالمللی در همه کشورها دفتر دارند و در آنجا تبلیغ میکنند تا مطمئن شوند که ذائقه محلی تحت تاثیر قرار میگیرد و گزینههای رسانهای برای هر بازار محلی بهینه میشود.
در مقایسه با راهکارهای بینالمللی، راهکارهای جهانی در گروههایی بهتر جواب میدهد که روند حرکت به سوی یکپارچهسازی جهانی (جهانی شدن) قوی است و تاثیرات فرهنگی محلی ضعیف است، مثل بازار الکترونیکی مصرفی یا لوازم برقی. سازمانها بیشتر تمایل دارند برنامهریزی و اجرای کمپین تبلیغاتی را در میان یک تیم در یک دفتر متمرکز کنند.
تبلیغات جهانی
بسیاری از بازاریابها حد وسط بین تبلیغات بینالمللی و تبلیغات جهانی را، که به تبلیغاات گلوکال (glocal) معروف است، با آغوش باز میپذیرند. در این نوع تبلیغات برندها "جهانی فکر میکنند و محلی عمل میکنند". بازاریابهای گلوکال برخی از عناصر اصلی راهکار تبلیغاتی را استاندارد میسازند و در عین حال تاثیرات فرهنگ محلی را نیز در کارهای تبلیغاتی خود ادغام میکنند. این راهکار جذابیت جهانی را تلفیق میکند که انگیزه مخاطب را یکسان میشمارد – اما با تاکتیکهایی که ظرایف محلی را نیز در نظر میگیرد. قبل از آغاز عصر د یجیتال، بیشتر کار برنامهریزی رسانه بر اساس تحلیل محلی یک کشور یا بازار انجام میگرفت. قبل از بوجود آمدن اینترنت، یک آمریکایی نمیتوانست تبلیغات تلویزیونی بریتانیایی را تماشا کند. حتی امروزه، رسانه پخش گسترده یا چاپی وجود با پوشش جهانی به معنای واقعی وجود ندارد. گرچه ممکن است نشریهها در سراسر جهان در دسترس باشند، اما ماهیت محتوای این محیط به سمت یک هویت واحد گرایش دارد. در نتیجه، هنوز هم برنامهریزی رسانه جهانی یا بینالمللی چندین گروه برنامهریزی و خرید رسانه را در دفاتری در سراسر جهان دربرمیگیرد، که سطح GRP را تحت نظر دارند یا زمان اجرا و مدت تبلیغات در رسانههای مختلف را برنامهریزی میکنند.
در برنامهریزی رسانه، این چه به معنی است؟ ممکن است در یک موقعیت جهانی یک پیام اصلی برای انتشار از طریق رسانه جهانی همراه با برنامههای رسانهای خاص هر کشور مطابق با الگوهای مصرف رسانه مشتریان محلی وجود داشته باشد. شر کتهای بزرگی مثل کرفت[2] و یونیلیور[3] غالباً برنامهریزی و خرید رسانه جهانی را برای همه برندهایشان با یک سازمان ادغام میکنند. اما با رشد اینترنت و رسانه دیجیتال، برندها به دنبال اتکا بر نیروهای محلی هستند در عین حال که سعی دارند سطحی از انسجام و یکپارچگی را نیز در مناطق و پلتفرمهای رسانه بدست بیاورند. بسیاری از مدیران سازمانی میگویند برنامهریزی چهانی از جهانیسازی برندها نشأت میگیرد که از طریق مشارکت با بازیگران دیجیتال جهانی مثل گوگل، مایکروسافت، یوتیوب، و فیسبوک بوجود آمده است (برول، 2013). یکی از مدیران رسانه خاطر نشان کرد که اگر سایتی مانند یوتیوب بتواند محتوای ویدیویی را به صورت جهانی منتشر کند، پول زیادی در اینترنت جریان خواهد یافت. برای مثال، ممکن است یک سازمان برنامهریزی جهانی محتوای تلویزیونی یا دیجیتال برای انتشار در یوتیوب تولید کند و به دنبال درگاههای رسانهای دیگری بر مبنای کار بازار با بازار یا کشور با کشور باشد.اکنون حدود 70 درصد از ترافیک یوتیوب خارج از ایالات متحده است، و 43 سایت محلی (بویسازی شده) در حال انجام کار هستند.
در بُعد جهانی، فناوریهای دیجیتال در بین جوانان و افراد تحصیلکرده محبوب هستند. در نظرسنجی که به عنوان بخشی از نظرخواهی مرکز پیو (Pew) صورت گرفت، تقریبا در هر کشوری افراد زیر 30 سال و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی احتمال بیشتری برای شرکت در شبکه اجتماعی یا استفاده از تلفن هوشمند دارند. هر چه افراد بیشتری در سراسر جهان صاحب تلفن هوشمند میشوند، رسانه هوشمند تاثیر بیشتری بر برنامهریزی و خرید رسانه میگذارد. سه چهارم جمعیت یا بیشتر در 18 کشور از بین 21 کشور مورد نظر سنجی مرکز پیو میگویند تلفن هوشمند دارند، در حالیکه حداقل نیمی از جمعیت مکزیک (63 درصد)، هند (56 درصد)، و پاکستان (52 درصد) تلفن هوشمند دارند (تحقیقات پیو، 2012). افزایش رسانه موبایل در سراسر جهان نشان میدهد که برنامهریزان رسانه باید شناخت بهتری از تفاوت عادتها هم در مقیاس کشوری و هم در مقیاس محلی داشته باشند؛ ممکن است استفاده از رسانه بر اساس اینکه مصرف کننده در کجاست، از لحظهای به لحظه دیگر فرق کند.
رسانه اجتماعی نیز برنامهریزی و خرید رسانه را تحت تاثیر قرار میدهد. در سراسر جهان بیش از 1.2 میلیارد نفر در شبکههای اجتماعی آنلاین حضور دارند – و در بسیاری موارد، افراد خارج از ایالات متحده به همان برنامههایی آنلاین دسترسی پیدا میکنند که افراد در داخل ایالات متحده دسترسی دارند. بازاریابها باید تصمیم بگیرند که میخواهند یک پروفایل برند داشته باشند یا چندین پروفایل برند یرای هر کشور داشته باشند، و در عینحال انسجام در پیام، طراحی، و صدای کلی برند خود را حفظ کنند. مخاطب پپسی در ایالات متحده به راحتی میتواند صفحه فیسبوک پپسی را در برزیل پیدا کند. محتوای اجتماعی و ارتباطات باید برای مردم مناطق خاص نیز معنیدار و جذاب باشد اما باید با هویت واقعی برند نیز منطبق باشد.
یک راهکار رسانه اجتماعی جهانی چیزی فراتر از صرفاً ترجمه توئیتهای به زبانهای مختلف است. بسیاری از بازاریابها از اینکه میبینند ایالات متحده مرکز جهان رسانه اجتماعی نیست، تعجب میکنند. برای مثال، کاربران سایت رسانه اجتماعی در سراسر جهان پلتفرمهای متفاوتی را ترجیح میدهند. برنامهریزان رسانه باید بررسی کنند که مخاطبان از کدام کانالهای رسانه اجتماعی بیشترین استفاده را میکنند، اما اینکار به اینجا ختم نمیشود. تحقیقات نشان میدهد که ممکن است سایتی مثل فیسبوک در یک کشور محبوب باشد، اما در کشوری دیگر اشتراک ویدیو یا تصویر از طریق یوتیوب یا اینستاگرام بیشتر رایج باشد. برخی کشورها سایتی شبیه به فسیبوک دارند (مثل Hyve در هلند، Gree در ژاپن، و Orkut در برزیل ) که کاربرانش را جذب میکند، بنابراین در برنامهریزی یک رسانه جهانی، گام اول این است که این عقیده را کنار بگذاریم که فیسبوک همیشه بهترین سایت برای درگیر کردن (مشتری) است. سایتهای دیگر رسانه اجتماعی را در کشورهایی که میخواهید تبلیغ کنید، بشناسید.
ممکن است مردم در کشورهای مختلف خود را به صورت متقاوت و منحصری ابراز کنند و انواع متفاوتی از محتوا را به اشتراک بگذارند. ابراز نظر در مورد موسیقی و فیلم در سراسر جهان رایج است اما ابراز نظر در مورد سیاست، مسائل اجتماعی، و مذهب در دنیای عرب بیشتر متداول است. برای مثال، در مصر و تونس، دو کشور در قلب بهار عربی، بیش از 60 درصد شبکههای اجتماعی به صورت آنلاین نظراتی درباره سیاست به اشتراک میگذارند. برعکس، در بقیه نقاط جهان به طور متوسط فقط 34 درصد از مردم نظرات سیاسی خود را پست میکنند (ساندرمن، 2012).
بعلاوه، ممکن است تفاوتهای آشکار و پنهانی در رفتار آنلاین مردم از فرهنگهای مختلف وجود داشته باشد. برای مثال، مردم کشورهای مختلف دیدگاه متفاوتی نسبت به اسکرول در وبسایتها دارند: احتمال اسکرول کردن استرالیاییها بیشتر از آمریکاییهاست. برای مثال، در آلمان ویکی پدیا خیلی گسترده است اما وبلاگ نویسی تقریباً غیرفعال است. آمریکاییها توئیتر را دوست دارند، اما این پلتفرم در خارج از ایالات متحده چندان جذاب نیست. کشورهای دیگری که در رأس کاربران توئیتر هستند، برزیل و ژاپن است که فقط حدود یک سوم کاربران را دارند. پینترست[4] سایت شبکه اجتماعی محسوب میشود که بین زنان آمریکایی بیشتر طرفدار دارد. اما در بریتانیا در این سایت تعداد مردان بیشتر از زنان است. اینستاگرام سایت دیگری برای اشتراک و همرسانی عکس است و بیشترین رشد آن در سنگاپور بوده است.
ساختار سازمانی یک موسسه بیشتر به این تمایل دارد که برنامهریزان رسانه تبلیغاتی جهانی در یک دفتر مرکزی باشند و پیادهسازی کنندههای محلی در سراسر جهان باشند. ممکن است یک سازمان بزرگ بیش ار 100 دفتر محلی برای پیادهسازی رسانه داشته باشد؛ برخی سازمانهای نیز ممکن است گروه کوچکتری از 10 یا 20 مرکز در سراسر جهان داشته باشند که مسئول منطقه خاصی هستند. در نتیجه برنامهریزان و خریداران زرنگ رسانه فرصتهای زیادی برای اشتغال جهانی دارند. مهمتر اینکه، برنامهریزان رسانه که درک درستی از مفهوم برنامهریزی رسانه جهانی دارند، بیشترین احتمال موفقیت را خواهند داشت.
[1] آندر آرمور یک شرکت آمریکایی پوشاک و لوازم ورزشی است. مقر اصلی شرکت در بالتیمور آمریکا قرار دارد.
[2] کرفت فودز، شرکت صنایع غذایی آمریکایی است.
[3] یونیلیور، شرکت چندملیتی بریتانیایی-هلندی است، که مالک شمار زیادی از نامهای تجاری بینالمللی در زمینهٔ مواد غذایی، نوشیدنیها، محصولات مراقبتهای شخصی، شویندهها و لوازم آرایشی بهداشتی میباشد
[4] Pinterest