سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

در این وبلاگ، جدیدترین مطالب و مقالات مربوط به رشته مدیریت و حسابداری قرار داده خواهد شد

فرضیه ها با یک 2×2 بین طراحی تجربی آزمودنی ها، آزمون می شوند. برای مشاهده یک ترسیم گرافیکی از کل طراحی به پیوست الف مراجعه نمایید. دستکاری «عدم تاکید» در مقایسه با «تاکید» بر قضاوت تخصصی، بلافاصله بعد از اینکه شرکت کنندگان آزمایشرا شروع کردند، رخ می دهد. دستکاری جنبه تفکر سیستم های القا شده در مقایسه با تفکر کاهش گرایانه، بلافاصله بعد از آن شروع می شود و از طریق یک مجموعه دستورالعمل های توصیف کننده توسعه مدل های ذهنی متمرکز بر حسابرسی، انجام می شود. بلافاصله قبل از پاسخ به پرسش معیار وابسته اول، به شرکت کنندگان، شرایط تاکید مربوطه اشان، یادآوری می شود.

تصمیمات بیان یا اعلام نادرست مادی شرکت کنندگان، در دو نقطه از زمان، استخراج می شوند. تصمیمات اولیه براساس توصیفی از رویه های حسابرسی تکمیل شد تا تاریخ فعلی می باشند. شرکت کنندگان بعد از دریافت کردن اطلاعات جدید که بیان کننده این هستند که تخمین رزرو ضمانت قبلاً حسابرسی شده ، احتمالاً نادرست است، یک تصمیم اظهار نادرست مادی دوم می گیرند. این اطلاعات دو بار استخراج م شوند، بگونه ای که تصمیم اولیه را می توان به عنوان یک خط مبنا برای احساسات تک ویژگی افراد در مورد گزارشگری خلاف واقعیت مادی استفاده نمود، هنگامی که هیچ اظهار نادرست مادی مشهود نیست. معیار وابسته مدنظر، تغییر قضاوت ناشی از اطلاعات جدید است که این بیان کننده آن است که یک قلب واقعیت یا اظهار نادرست مادی کمیتی وجود دارد [8]. شکل 2، برآورد نقطه ای و محدوده های خطای تخمین را با توجه به شرکت کنندگان هم قبل و بعد از اطلاعات جدید نشان می دهد. توجه داشته باشید که تخمین بروز شده هزینه های ضمانت آینده، 6 میلیون دلار بیشتر از تخمین نقطه ای اصلی است (25 میلیون دلار)، که این گویای تفاضل مادی کمیتی 3 برابر است (2 میلیون دلار). این مطالعه موردی، عوامل کیفیتی دیگر، مشابه با عوامل توصیف شده توسط کریستنسن و همکاران (2012) را توصیف می کند که گویای آن است که این تفاضل ممکن است برای کاربران اساسی نباشد. برای مثال، محدوده خطای تخمین در اطراف تخمین نقطه ای از نظر مادی کمیتی 4± برابر است، فرآیند مشتری فرضی برای انجام تخمین، از نظر پویایی پیچیده است و مدیریت های داخلی بسیار خوبی بر گزارشگری مالی دارد. این عوامل کیفی، گویای آن هستند که تخمین ثبت شده توسط مدیریت هنوز احتمالاً معقول باشد، حتی با توجه به اطلاعات جدید که بیانگر یک تغییر بالقوه زیاد از نظر کمیتی در آن تغییر باشند. آخر اینکه، تخمین بروز شده هنوز در محدوده خطای تخمین اصلی است.

شرکت کنندگان مطالعه، 118 حسابرس ارشد از یک شرکت حسابداری دولتی Big 4 می باشند که میانگین سابقه کار تقریباً 46 ماه و محدوده 30 تا 80 ماه دارند. دو شرکت کننده نتوانستند به یک یا چند پرسش متغیر وابسته پاسخ دهند و از همه تحلیل ها حذف شدند و در نتیجه 116پاسخ مفید باقی ماند. تفاوت معناداری در سطح سابقه در شرایط بررسی مختلف وجود نداشت و شرکت کنندگان به صورت تصادفی به شرایط بررسی، تقسیم شدند. شرکت کنندگان بطور میانگین، با حسابداری برآوردها، آشنا بودند، با پاسخ میانگین 9/4 برروی یک مقیاس 7 نقطه ای، با محوریت 1= «اصلاً آشنا نیستم» تا 7= «بسیار آشنا هستم» و 4= یک نقطه بدون برچسب میانه. شرکت کنندگان نسبتاً با حسابداری ضمانت ها، آشنا نبودند (میانگین 7/2 در همان مقیاس قبلی).

 

2.3. رویه ها و متغیرها

1.2.3. دستکاری تاکید بر قضاوت

همه شرکت کننده ها، آزمایش را با خواندن یک مطالعه موردی شروع کردند که توصیف کننده شرکت تولیدی فنآوری ساختگی و فرآیند تخمین رزرو ضمانت پیچیده آن، است. در ابتدای این مطالعه موردی، شرکت کنندگان در شرایط عدم تاکید، به آنها گفته شد که اساسی بودن کمیتی، 2 میلیون دلار است، که این درصدی از درآمد میانگین 3 ساله است. افرادی که در شرایط تاکید بر قضاوت قرار گرفتند، همان اطلاعات را دریافت کردند، اما به آنها گفته شد که یک استاندارد حسابرسی جدید را پیاده خواهند کرد که به آنها اجازه می دهد تا از قضاوت استفاده کنند تا ارزیابی کنند که آیا یک اظهار غلط اساسی است یا خیر. نه تنها تعدادی از خطاهای اندک در برآوردها ممکن است بخاطر عوامل کیفی، اساسی در نظر گرفته شوند، بلکه همچنین تعدادی از خطاهای بزرگ در برآوردها را نیز ممکن است بخاطر عوامل کیفی، غیراساسی در نظر گرفت. علاوه بر آن، روش های خطوط درخشان یا روش های کمیتی همیشه در تعیین اساسی بودن یک خطا برای صورت های مالی سالانه، مناسب نیستند. منطق و زمینه برای این استاندارد جدید، همچنین به صورت مختصر توسط شرکت کنندگان توصیف شده اند.

دستکاری تجربی، یک استاندارد حسابرسی موجود را با یک استاندارد حسابرسی فرضی جایگزین می کند. هدف این دستکاری، پیشنهاد پیاده سازی چنین استانداردی نیست. بلکه، یک دستکاری بسیار قوی از تاکید بر قضاوت تخصصی در مقایسه با عدم تاکید بر قضاوت ایجاد می کند تا اینکه سنجش «استفاده بیشتر از قضاوت تخصصی» در محیط تجربی را فراهم سازد. این تاکید ممکن است همچنین برای مثال، از طریق مکاتبات قانون گذار غیررسمی یا روش های سطح شرکتی، دستکاری شوند.

در همه شرایط، شرکت کنندگان یاد می گیرند که کنترل های داخلی، به نحو مناسبی آزمون شده اند و فهمیده شده که عملکرد موثری دارند و سطوح اساسی تخمین حسابرسی استنباط می کنند که برآورد نقطه ای قضاوت ها و محدوده عدم قطعیت برآورد (±4 برابر اساسی از نظر کمیتی)، معقول می باشند. درست قبل از گرفتن اولین تصمیم با توجه به پتانسیل یک اظهار نادرست مادی، به همه شرکت کنندگان، مقدار اساسی بودن از نظر کمیتی را برای حسابرسی، یادآوری می شود. همچنین به افرادی که در شرایط تاکید قضاوت قرار می گیرند، استاندارد اساسی بودن جدیدی که در حال پیاده سازی آن هستند، را یادآوری می کنند.

 

2.2.3. دستکاری جنبه تفکر

همچنین به شرکت کنندگان در عین حال که اطلاعات مطالعه موردی را می خوانند، سرنخ ها یا «اشاره گرهایی» داده می شود تا به آنها در درک مولفه های یک سیستم مشتری و نحوه تعامل آنها، کمک شود. این سرنخ ها برای اعلام به شرکت کنندگان طراحی شده که یا یک جنبه تفکر سیستمی براساس پویای های سیستم ارائه دهند یا بروز دهند، یا یک جنبه تفکر تقلیل گرایانه، را نشان دهند. تعدادی از پژوهش های حسابداری قبلی شواهدی دریافتند که به سادگی بیان می کند برای حسابداران یک زنجیره سببی بصری که توصیف کننده یک فرآیند است، برای بهبود قضاوت های خاصی، شامل اهمیت اطلاعات در تصمیم گیری، کافی است (برای مثال، چنگ و هامفریز، 2012). اما، دینامیک سیستم، یک رویکرد جامع تر را تجویز می کند و گویای آن است که زنجیره های سببی ساده و حتی حلقه های سببی به هم مرتبط، کافی نیستند (برای مثال، پلیت، 2010؛ ریچاردسون، 1986؛ سوئینی و استرمان، 2000). این در ادامه بیشتر توسط پژوهش حسابداری مورد تایید قرار گرفته که دریافته اند اثرات مثبت فراهم کردن پیوندهای سببی با بکار گیری عناصر دیگر مشابه با عناصر دینامیک سیستم ها (برای مثال، هومفریز و همکاران، 2016؛ تیلور، 2010) بهبود می یابند یا اینکه فراهم کردن پیوندهای سببی بصری به تنهایی ممکن است برای تشخیص مضر باشند (برای مثال، گراسمن و ولکر، 2011). بنابراین، مطالعه حاضر از یک مجموعه عوامل زمینه سازی شده در آموزش پویایی سیستم برای دستکاری این ساختار استفاده می کند.

ادبیات پژوهشی قبلی، در سطح مفومی یا عملیاتی به تفکر سیستم ها پرداخته است. سطح عملیاتی، «مهارت هایی» را که به صورت انحصاری یاد گرفته می شوند و پیاده سازی می شوند را توصیف می کند- اینها ورودی های برپایه توانایی یک فرد برای یک فرآیند تصمیم است. این مطالعه از عناصر هفت مهارت تفکر سیستم ها از تفکر بحرانی، به صورت تعریف شده توسط ریچموند (1993) استفاده می کند تا شرایط تفکر سیستم ها را اجرایی کند. به عقیده ریچموند (1993)، یک شخص باید همه این مهارت ها را یاد بگیرد تا به یک متفکر سیستم ها تبدیل شود، اگرچه یادگیری آنها همگی به صورت همزمان لازم نیست.

در این مطالعه، دستکاری عمدتاً از چهار عدد از هفت مهارت توصیف شده توسط ریچموند (1993) استفاده می کند: تفکر دینامیک یا پویا، تفکر حلقه بسته، تفکر ژنریک و تفکر عملیاتی. برای مشاهده یک تصویر گرافیکی از عناصر تفکر سیستم ها استفاده شده در این دستکاری، به پیوست B مراجعه نمایید. دستکاری تفکر سیستم ها، به شرکت کنندگان می گوید که در مورد ورودی های فرآیند و پیامدها (سهام (stocks) و جریان ها) ، هم به طور عمومی و هم در یک محیط حسابداری، فکر کنند. همچنین از آنها درخواست می شود که اثر متقابل ها بین متغیرها را مورد ملاحظه قرار دهند و ترسیم کنند. این دستکاری برای افزایش تفکر کل نگر درون فرآیندها طراحی شده و به شرکت کنندگان اجازه می دهد تا چندین رابطه علت و معلول را بررسی کنند.

برعکس، دستکاری تفکر قلیل گرایانه، شرکت کنندگان را وادار به تفکر در مورد روابط تجاری معمول بین شرکت ها و تامین کنندگان، مشتریانشان و غیره یا یک شبکه اقتصادی از نهادها، می کند. این دستکاری براساس راهنمایی های حسابرسی اداری (authoritative) است که یک سری عوامل برای حسابرسان فراهم می کند تا آنها را در درک مشتریانشان و حسابهایشان، مورد ملاحظه قرار دهد. هر دوی دستکاری ها براساس مقاله بریوستر (2011) می باشند اما ساده سازی می شوند تا توسط شرکت کنندگان بطور همزمان با اطلاعات موردی قابل استفاده شود، بجای اینکه به عنوان یک ابزار آموزشی جداگانه استفاده شود.

مطالعه موردی استفاده شده در این آزمایش، بر تخمین های رزرو ضمانت تاکید می کند و تحت هر دو شرایط، به شرکت کنندگان گفته می شود که هدفشان توسعه یک مدل ذهنی مرتبط با برآوردهای ضمانت می باشد. درحالی که از شرکت کنندگان خواسته می شود تا مدل های ذهنی خود از فرآیند حسابرسی را مستند سازی کنند، اما تغییر در مدل های ذهنی، ساختار مورد توجه اولیه در این مطالعه نیست. با استفاده دانشجویان حسابرسی، بریوستر (2011)، شواهدی را آزمون کرد و دریافت که دستکاری های مشابه با دستکاری های این مطالعه، در حقیقت طبق انتظار، مدل های ذهنی را تغییر می دهند. با در نظر گرفتن نتایج بریوستر (2011) و بخاطر نیاز به مدیریت کردن زمان شرکت کنندگان تخصصی حسابرسی براساس امور مطالعه حاضر، از شرکت کنندگان درخواست شد که تنها مدل های ذهنی نسبتاً پایه را گزارش و مستند سازی کنند. در این مطالعه، تمرین مدل ذهنی، به چند هدف می  رسد. اول اینکه، دستکاری را با توصیه کردن به شرکت کنندگان که چیزی را تازه یاد گرفته اند، تمرین کنند، تقویت می کند. بعدی اینکه، به عنوان یک بررسی یا چک دستکاری معتبر عمل می کند. در آخر اینکه، این شواهد را فراهم می کند که مدل های ذهنی تغییر یافته اند و اینکه تغییرات با قضاوت های اظهار غلط نهایی حسابرسان همبستگی داشته اند (که این در بخش نتایج بیشتر به بحث گذاشته می شود).

اکثر مواد و مطالب آموزشی در این آزمایش تجربی از موضوعات عمومی، حسابداری (برای مثال، موجودی) و غیرحسابداری (برای مثال، مشتریان کلیدی، عرضه کنندگان و غیره) استفاده می کند تا مفاهیم را معرفی کند، اگرچه حسابرسی رزرو ضمانت، در همه قسمت ها ذکر شد تا شرکت کنندگان را بر وظیفه خود حفظ کنند. تنها دستکاری تفکر سیستم ها، در مورد موضوعات غیرتجاری (برای مثال، باد کردن یک بالون)، بحث می کند. دستکاری تفکر سیستم ها، بگونه ای طراحی شده که با استفاده از تصاویر، نمودارها و ترسیمات رنگارنگ، شفاف باشد، که این همراستا با تدریس دینامیک و پویایی سیستم است. برعکس، دستکاری تفکر قلیل گرایانه، کمرنگ نشان داده شده که این شامل کلمات و جمله های اصلی در فهرست های گلوله دار است که این همسو با استانداردهای حسابرسی موجود است. در سرنخ آموزشی دوم (برای هر دو شرایط)، مواد آموزشی، هزینه های پژوهش و توسعه را به تخمین های رزرو ضمانت لینک می دهند تا تفکر همه شرکت کنندگان در مورد رزروهای ضمانت را حفظ کنند، اما اطلاعات پژوهش و توسعه، مخصوصاً از اطلاعات موردی خاص شرکت، بیرون کشانده شدند. بنابراین، مواد آموزشی در هر دو شرایط، از دادن هرگونه سرنخ به شرکت کنندگان در مورد اینکه چگونه می توانند به معیارهای تجربی اولیه براساس حقایق عملی مورد پاسخ دهند، اجتناب می کند.

تضمین نشده است که تفکر سیستم های القا شده بر تصمیمات حسابرسان تحت شرایط تجربی ارائه شده، تاثیر خواهند گذاشت. تا آن حد که شرکت کنندگان دیدگاه تفکر سیستم ها یا قلیل گرایانه ذاتی قوی تر داشته باشند (برای مثال، توشیما، 1993)، اما پاسخهایشان به دستکاری احتمالاً ضعیفتر می باشند. بطور مشابه، تا آن حد که حسابرسان آموزش دریافت نکرده باشند یا روش ها را براساس یک یا چند جنبه دیگر یاد گرفته باشند، اثر دستکاری ممکن است ضعیف شود. پژوهش تفکر سیستم های قبلی در زمینه حسابداری از دانشجویان به عنوان شرکت کنندگان استفاده کرده است (برای مثال، بریوستر، 2011؛ هچت، 2005). این دانشجویان چندین سال در محیط آموزش شرکت حسابرسی قرار نگرفته، مثل شرکت کنندگان این مطالعه. این گویای آن است که یک اثر براساس سرنخ های تفکر سیستم های نسبتاً ساده انگارانه در این مطالعه، احتمالاً حتی قوی تر می شوند، اگر در عمل در یک زمینه متناسب تر و گسترده تر پیاده سازی شوند.

 

3.2.3. معیارهای وابسته

از شرکت کنندگان درخواست می شود تا میزان اینکه تصمیمات شان در مورد وجود یا عدم وجود اظهار غلط اساسی براساس معیارهای نسبت دادن (attribution) هستند را بیان کنند (برای مثال، ماله، 2004؛ وینر، 1985): توانایی و نبوغ مدیریت؛ تلاش مدیریت؛ پیچیدگی رزرو ضمانت و خوش شانسی یا عوامل دیگر خارج از تاثیر مدیریت. شرکت کنندگان برروی یک مقیاس 7 امتیازی، متغیر از 1= «اصلاً» و 7= «به میزان زیاد»، پاسخ می دهند. سهم یا بخشی که شرکت کنندگان به پیچیدگی رزرو ضمانت نسبت به معیارهای دیگر، نسبت می دهند، یعنی «نسبت دهی سببی به پیچیدگی» برای آزمون کردن فرضیه های 1 و 2 استفاده می شود. معیار پیوسته استفاده شده برای آزمون کردن H1 به یک معیار دو تایی ، یعنی نسبت دادن سببی به پیچیدگی بیشتر در مقایسه با کمتر، تبدیل می شود تا H2 با تفکیک پاسخ ها در میانه، آزمون شود.

بعد از دریافت اطلاعاتی که برآورد رزرو ضمانت قبلاً حسابرسی شده را بیان می کند بنظر برسد که غیرصحیح هستند، از شرکت کنندگان این سوال پرسیده می شود «براساس درک شما از اساسی بودن (materiality)، اگر FY2013 (یعنی 9/30/2013) «مانده در رزروهای ضمانت» قرار باشد در مبلغ 25 میلیون دلار بدون تغییر بماند ( و هیچ افشایی در مورد مانده جایگزین بالقوه صورت گرفته نشده باشد)، تا چه میزان باور دارید که صورت های مالی 2013، «به صورت اساسی اظهار غلط شده اند»؟. شرکت کنندگان در یک محدوده 7 امتیازی از 1= «قطعاً به صورت اساسی اظهار نادرست نداشته اند» و 7= «قطعاً اظهار نادرست داشته اند»، پاسخ می دهند. معیار وابسته اصلی برای فرضیه 3، میزان این اعتقاد که یک اظهار نادرست اساسی در نتیجه اطلاعات جدید وجود دارد، تفاوت بین این معیار و سوال مرتبط پرسیده شده قبل از دریافت اطلاعات جدید توسط شرکت کنندگان، با استفاده از معیارهای ANOVA مکرر است.

 

4. نتایج

1.4. آزمون فرضیه 1- جنبه تفکر و درک پیچیدگی

متفکران سیستم ها، تمایل به ملاحظه یک مجموعه اطلاعات جامع تر، شامل اطلاعات کمیتی و کیفی، در قضاوت هایشان، در مقایسه با متفکران قلیل گرا، دارند. فرضیه 1، پیش بینی می کند که نسبت به سطح «نسبت دهی» بکار گرفته شده برای توانایی مدیریت، تلاش و اقبال، حسابرسان تفکر سیستم ها، علت های بیشتری را به پیچیدگی فرآیند نسبت به متفکران قلیل گرا، نسبت می دهند. یعنی، متفکران سیستم ها به احتمال بیشتری نقش پیچیدگی فرآیند در منجر شدن به اظهار غلط بالقوه در حساب های پیچیده نسبت به متفکران قلیل گرا، تشخیص می دهند، بنابراین «نسبت دهی سببی به پیچیدگی» پیش بینی می شود برای متفکران سیستم ها نسبت به متفکران کاهش گرا، بالاتر باشد.

نتایج این تحلیل در جدول 1 شامل شده اند. آمارهای توصیفی در تابلوی الف (A) بیان می کنند که برای تاکید بر شرایط قضاوتی، معیار «نسبت دهی سببی به پیچیدگی» برای متفکران سیستم ها (میانگین= 2/32%) بیشتر از معیار برای متفکران کاهش گرا (میانگین= 1/29%) می باشد. نتایج ANOVA برای این معیار (تابلوی ب) نشان می دهد که این تفاوت معنادار است (pone-tail=0.010). متفکران سیستم ها، علت های بیشتری را به پیچیدگی فرآیند رزرو ضمانت، نسبت به عوامل دیگر، نسبت می دهند [9].

 

 

2.4. آزمون فرضیه 2- درک پیچیدگی و قضاوت های حسابرسی

فرضیه 2، پیش بینی می کند که حسابرسانی که قضاوت اظهار غلط خود را نسبتاً بیشتر به پیچیدگی فرآیند نسبت می دهند، در مورد احتمال کمتر بودن اظهار غلط اساسی هنگامی که بر قضاوت تخصصی تاکید می شود در مقایسه با عدم تاکید (طبق حقایق آزمایش تجربی)، قضاوت می کنند. همانگونه که در شکل 1 ترسیم شده، درک پیچیدگی متغیری است که از طریق آن جنبه تفکر تعدیل کننده تصمیمات مختلف براساس این است که آیا قضاوت تخصصی در مطالعه موردی مورد تاکید قرار گرفته یا نگرفته. جدول 2، آمارهای توصیفی را نشان می دهد، آزمون اثرات ساده استفاده شده برای آزمون فرضیه 2 و مدل ANOVA که تحلیل با آن انجام شده، را شامل می باشد. همانگونه که پیش بینی می شد، اختلاف بین تاکید بر شرایط قضاوت معنادار می شود هنگامی که نسبت دادن به پیچیدگی نسبتاً بیشتر باشدمعنادار است (pone_tail=0.028)، اما هنگامی که نسبت دادن به پیچیدگی نسبتاً کمتر باشد، معنادار نمی شود (pone-tail=0.305). این تحلیل فرضیه 2 را تایید می کند.

 

3.4. آزمون فرضیه 3- جنبه تفکری و قضاوت های حسابرسی

فرضیه 3، پیش بینی می کند که حسابرسان دارای دیدگاه تفکر سیستم ها، قضاوت می کنند که احتمال اظهار غلط اساسی کمتر می شود هنگامی که قضاوت تخصصی استفاده شود و اینکه حسابرسان دارای تفکر قلیل گرایانه، تفاوت کمتر یا اصلاً تفاوت هایی بین شرایط تاکید، بیان نمی کنند معیار وابسته استفاده شده برای ارزیابی این فرضیه، اختلاف بین تصمیم اظهار غلط اساسی نهایی و تصمیم اولیه است.

جدول 3، آمارهای استفاده شده برای آزمون این فرضیه را ارائه می دهد. اثر اصلی کلی تاکید بر قضاوت براساس حقایق و شرایط آن مورد، بیان می شود. همسو با این الگوی اشاره شده، اثر اصلی تاکید کلی بر قضاوت معنادار است(pone-tail=0.042). اما، ویژگی کلیدی این پیش بینی، یک اثر بارزتر برای شرکت کنندگان در شرایط تفکر سیستم ها، می باشد. شکل 3، تغییر میانگین در قضاوت در مورد اظهار غلط اساسی براساس شرایط را نشان می دهد و همچنین شواهد گرافیکی الگوی پیش بینی شده را بیان می کند. همانطور که پیش بینی می شد، تفاوت بین تاکید بر شرایط قضاوت، در شرایط تفکر سیستم ها، معنادار است (pone-tail=0.026) اما در شرایط تفکر کاهش گرایانه (pone-tail=0.316) معنادار نیست. تابلوی (ب) از جدول 3، به تفصیل جزئیات آزمون های اثرات ساده را نشان می دهد که از این نتیجه پشتیبانی می کنند.

برای تکمیل آزمون های اولیه H3 گفته شده در بالا، یک سری از رگرسیون کنتراست post hoc انجام می شوند. برای نشان دادن یک تفاوت کمتر بین شرایط تاکید برای افراد دارای تفکر قلیل گرایانه، وزن های +1 و -1 برای به ترتیب شرایط عدم تاکید و تاکید بر قضاوت، بکار گرفته می شوند و برای افراد دارای تفکر سیستم ها، وزن های +2 و -2 در نظر گرفته می شوند. این کنتراست و تفاوت معنادار است (pone-tail=0.025). واریانس «بین شرکت کنندگان» باقیمانده معنادار نیست (نتایج ارائه نشده، F2,112=0.15, ptwo-tails=0.857)، که این نشان دهنده آن است که کنتراست و تفاوت مورد فرضیه قرار گرفته، به خوبی داده ها را توصیف می کند (برای مثال، گوگنموس، پیرسی و آگوگلیا، 2018) [10].

 

 

ANOVA معیارهای مکرر کامل که براساس آن، اثرات ساده و کنتراست ها (تباین ها)، ایجاد می شوند، در تابلوی C از جدول 3 شامل شده اند. نتایج یک افزایش «درون موضوعات» کلی معنادار در تصمیم اظهار نادرست اساسی، را نشان می دهند (pone-tail<0.001). بطور کلی، همانگونه که پیش بینی شد، حسابرسان در شرایط تاکید بر قضاوت، این احتمال را افزایش می دهند که سرمایه گذاران تغییر برآورد را یک اظهار غلط مادی اساسی سولت های مالی کمتر از موارد شرایط عدم تاکید را مورد ملاحظه قرار خواهند داد. همچنین، آن نتیجه عمدتاً بوسیله حسابرسان هدایت می شوند که وادار شده اند یک جنبه تفکر سیستمی را اتخاذ کنند، همانگونه که پیش بینی می شد. در یک محیط حسابرسی واقعی مشابه با شرایط درون این آزمایش (برای مثال، تخمین های حسابداری پیچیده)، حسابرسانی که یک دیدگاه تفکر سیستم ها را دارند، به احتمال بیشتر تصمیمات متفاوتی دارند هنگامی که قضاوت تخصصی ، نسبت به حسابرسان دارای دیدگاه قلیل گرایانه، مورد تاکید قرار گیرند، که این امر، فرضیه را تایید می کند.

 

4.4. تحلیل های تکمیلی- مدل ذهنی

همانگونه که قبلاً توصیف شد، از شرکت کنندگان درخواست می شود تا مدل های ذهنی خود از فرآیند ضمانت را بیان کنند. بیان کردن مدل ذهنی، دستکاری را تقویت می کند و نتایج این تمرین برای تحلیل های تکمیلی استفاده می شوند. اول اینکه، برای ارزیابی اینکه آیا دستکاری جنبه تفکر موفق بوده است یا خیر، تعداد عناصر برپایه فرآیند (هماهنگ با سهام و جریان ها از تفکر سیستم ها) و تعداد عناصر برپایه هویت (برای مثال، مردم، شرکت ها و غیره)، شمارش شدند. تعداد زیادتری از عناصر برپایه فرآیند در مدل ذهنی، بیانگر آن است که شرکت کننده، تفکر سیستم های نسبتاً بیشتری داشته است. تعداد بیشتر عناصر برپایه نهاد یا هویت، بیانگر تفکر قلیل گرایانه نسبتاً بیشتر است. تعداد عناصر برپایه هویت از تعداد عناصر برپایه پردازش شده کسر می شود تا جنبه تفکر اندازه گیری شده، ارزیابی شوند (اعداد مثبت بیانگر تفکر سیستم ها و اعداد منفی بیانگر تفکر قلیل گرایانه هستند). در تحلیلی که نتایجش ارائه نشده، نتایج اثر اصلی معنادار شرط جنبه تفکر بر این معیار را نشان می دهند (F1,88=73.61, pone-tail<0.001). شرکت کنندگان در شرط تفکر سیستم ها، عناصر برپایه فرآیند بیشتری را میانگین گیری کردند (میانگین= 2.48) و شرکت کنندگان در شرط یا حالت تفکر قلیل گرایانه، را عناصر برپایه هویت بیشتری را میانگین گیری کردند (میانگین= 53/0-).

اندازه گیری مدل ذهنی در این آزمایش به صورت یک واسطه رسمی در آزمون فرضیه ها، ارزیابی نمی شود. اما، یک معیار با استفاده از محاسبه توضیح داده شده درست در بالا ، ایجاد شد تا تحلیل post hoc انجام شود. همه تفاضل های مثبت بین عوامل برپایه فرآیند و برپایه نهاد، به آنها برچسب مدل های ذهنی برپایه سیستم ها زده می شود و همه تفاضل های منفی به آنها مدل های ذهنی برپایه قلیل گرایی، برچسب زده می شود. از 92 شرکت کننده که به تمرین مدل ذهنی پاسخ دادند، 59 مورد، برچسب مدل های ذهنی برپایه سیستم ها می خورند و 33 مورد برچسب مدل های ذهنی برپایه قلیل گرایی می خود. آزمون های اولیه فرضیه های 1 و 3 تکرار می شوند و متغیر «جنبه تفکر» دستکاری شده را با متغیر مدل ذهنی اندازه گیری شده، جایگزین می کند. همراستا با نتایج اولیه برای فرضیه 1، براساس تاکید بر شرایط قضاوت، نسبت دهی علیتی یا سببی به معیار پیچیدگی برای مدل های ذهنی برپایه سیستم ها (میانگین= 31.6%) بیشتر از معیار برای مدل های ذهنی برپایه قلیل گرایی (میانگین = 28.5%) می باشد. نتایج ANOVA که ارائه نشده اند، برای این معیار، نشان می دهند که این تفاضل معنادار است (F1,88=3.77;pone-tail=0.028). افرادی که دارای مدل ذهنی برپایه سیستم ها هستند، علیت بیشتری را به پیچیدگی فرآیند رزرو ضمانت در مقایسه با عوامل دیگر نسبت می دهند. بطور مشابه، هنگامی که جنبه دستکاری شده با معیار مبتنی بر تمرین مدل ذهنی در تحلیل فرضیه 3، جایگزین شد، آزمون های اثرات ساده تایید می کنند که مدل های ذهنی شرکت کنندگان، در واقع بنظر می رسد در نتیجه دستکاری آموزش، اصلاح شده باشند. همراستا با نتایج آزمون فرضیه 3، شرکت کنندگان دارای مدل های ذهنی برپایه سیستم ها، در مورد احتمال اینکه اظهار خلاف واقع اساسی کمتر می شود هنگامی که قضاوت حرفه ای مورد تاکید قرار بگیرد در مقایسه با مورد تایید قرار نگرفتن، قضاوت می کنند (میانگین= 97/0 در مقایسه با 88/1؛ F1,88=4.60؛ pone-tail=0.018). شرکت کنندگان دارای مدل های ذهنی قلیل گرایانه، چنین تفاوتی بین شرایط تاکید را نشان نمی دهند (میانگین= 49/1 در مقایسه با 26/1؛ F1,88=0.18؛ pone-tail=0.337).

 

اما، مطالعه حاضر، اثرات یک روش آموزش که نشان داده شده در مطالعات قبلی پژوهش سازمانی  تاثیرات طولانی تری بر شناخت دارند را ارزیابی می کند. اثر متقابل بین تاکید بر قضاوت تخصصی و جنبه تفکر نشان می دهد که به حسابرسان آموزش داده می شود که افراد دارای تفکر سیستمی تصمیم گیری بیشتری همراستا با استفاده از مهارت های تفکر بحرانی دارند و استفاده از قضاوت حرفه ای را بهبود می دهند. اطلاع رسانی اهمیت قضاوت حرفه ای احتمالاً کافی نباشد، که این ذهنیت مکانیزمی را که حسابرسان گاهی نسبت به داشتن آن مورد مواخذه قرار می گیرند، بخصوص در زمینه های حسابداری بسیار پیچیده،  را کاهش دهند، بخصوص در زمینه های حسابداری بسیار پیچیده. نه تنها شرکت کنندگان در مطالعه قضاوت های هماهنگ تری با استفاده از قضاوت حرفه ای بعد از معرفی کردن مفاهیم تفکر سیستم ها به آنها، پیدا می کنند، بلکه اینکه آنها به احتمال بیشتر تشخیص می دهند که پیچیدگی فرآیند دینامیک یک عامل علیتی یا سببی در پیامدهای حسابداری می باشد. بنابراین، این مطالعه، پژوهش های قبلی در زمینه حسابداری را تعمیم می دهد که در برگیرنده اصول تفکر نوع 2 هستند. برخلاف مداخلاتی که حسابرسان را وادار می کنند که شواهد بیشتری را مورد ملاحظه قرار دهند، آموزش تفکر سیستم ها نیز آنها را قانع می کند تا آن اطلاعات را به صورت پیچیده تر، مورد ملاحظه قرار دهند. بنابراین، این پژوهش، در ادبیات تفکر سیستم ها، شناسایی حداقل یک شایستگی که از طریق آن تفکر سیستم ها بر قضاوت ها در یک زمینه حسابداری، مشارکت می کند، در حالی که پژوهش های گذشته در این زمینه «معماری شناختی» (بریوستر، 2011) و ابزارهای اندازه گیری (هومفریز و همکاران، 2016) را ارزیابی کردند. پژوهش های بعدی می توانند این موضوع را حتی بیشتر با ارزیابی اثر متقابل بین تفکر سیستم ها و دیگر فرآیندهای تفکر اندازه گیری شده یا القا شده نوع 2 ، بیشتر تعمیم دهند. برای مثال، پژوهش های آتی ممکن است قادر به شناسایی صفات ذاتی یا سرنخ های ساده باشد که باعث شود حسابرسان و حسابداران کم و بیش، تفکر سیستمی خود را در زمینه تصمیم خود تلفیق کنند.

همچنین این مطالعه به پژوهش تفکر سیستم ها و ابزار کمکی تصمیم حسابرسی، و همچنین شیوه حسابرسی، با ارزیابی اثر سرنخ های نسبتاً کمینه (حداقلی) بر تفکر سیستمی، مشارکت می کند. شرکت کنندگان این مطالعه، بین 14 و 50 دقیقه (میانگین 28 دقیقه) را برای کل وظیفه یا کار محول شده، شامل قرائت مطالعه موردی، که در جنبه تفکر منشاء دارد و پاسخ دادن به همه سوالات، صرف کردند. حتی با این مداخله حداقلی، شرکت کنندگان یک تفاوت معنادار در هر دوی تصمیمات اظهار خلاف  واقع اساسی و در قضاوت های نسبی اشان در مورد پیچیدگی بین این دو شرط جنبه ای تفکر، نشان دادند. این گویای آن است که حتی سرنخ ها یا ابزارهای کمک تصمیم  ساده می توانند در کاهش ذهنیت مکانیزمی حسابرسان، در زمینه های خاص، حداقل در کوتاه مدت، مفید باشند. پژوهش دینامیک و پویایی سیستم ها بیان می کند که، هنگامی که این مهارت ها در یک مدت زمان طولانی تر تعلیم داده شوند، جنبه تفکر سیستم ها، بیشتر در یک فرآیند تصمیم گیری فردی تلفیق می شود. بنابراین، درحالی که نتایج این تحقیق تجربی، با استفاده از سرنخ های حداقلی در یک محیط مطالعه موردی، نشان می دهند که جنبه تفکر سیستم ها را می توان القا کرد و می تواند استفاده از قضاوت تخصصی در کوتاه مدت را افزایش دهد، اما این نظریه بیان می کند که آموزش مکرر درازمدت تر، مثل محیط های شرکتی رسمی، احتمالاً اثر یکسانی به صورت دائمی تر داشته باشد. این بیانگر آن است که شرکت های حسابرسی که از عناصر تفکر سیستم ها در آموزش رسمی خود استفاده می کنند، می توانند استفاده از قضاوت تخصصی در حسابرسی برآوردهای پیچیده را افزایش دهد.

این مطالعه، تعدادی محدودیت دارد که می تواند فرصت های بیشتری بوجود بیاورد که در پژوهش های آینده قابل بررسی هستند. برای مثال، در این آزمایش، جنبه تفکر سیستم ها با استفاده از چندین عنصر القا شد که پژوهشهای قبلی همراه با هم توصیه کرده اند که یک جنبه تفکر سیستم های کلی ایجاد می کند. این آزمایش قادر به این نیست که تعیین کند آیا هر عنصر منفرد تاثیر بیشتری بر جنبه تفکری نسبت به جنبه های دیگر، داشته است یا خیر. پژوهش های بعدی می توانند عناصر را به واحدهای کوچکتر تفکیک کنند تا مداخلات خاص تری را توسعه دهند. علاوه بر  آن، مداخله تفکر سیستمی، از تصاویر، رنگ بندی و مثالها استفاده می کند تا بتواند یک فرآیند تفکر جذاب تر به روش های پیش بینی نشده، ایجاد کند. این با تدریس تفکر سیستم ها همخوانی دارد، اما پتانسیل تغییر نحوه تفکر شرکت کنندگان در مورد عوامل بجز پیچیدگی فرآیند را دارد. این مطالعه، برای ارزیابی تنها اثر بر تلفیق پیچیدگی در فرآیند تفکر طرحی شده است، اما برای ارزیابی عواملی مانند خلاقیت، مشارکت و غیره، اینگونه نیست. مطالعات بعدی می توانند به دنبال ارزیابی این عوامل و روش هایی برای پیاده سازی آنها در شیوه حسابرسی باشند، اگر نشان داده شده که استفاده از قضاوت حرفه ای را افزایش می دهند.

محدودیت دیگر این است که این مطالعه، کاهش تصمیمات مکانیزمی از طریق تفکر سیستم ها در یک زمینه حسابرسی خاص را ارزیابی می کند. یک استاندارد حسابرسی موجود اصلاح می شود و اطلاعات مختص شرکت مورد حسابرسی پیش بینی های جهت دار قضاوت های بیشتر همراستا با استاندارد حسابرسی دستکاری شده را هدایت می کند؛ این کار برای آزمون کردن شفاف این نظریه انجام شد. احتمال دارد موقعیت های متخص زمینه خاص وجود داشته باشد که در آن قضاوت های متفکران سیستمی، در مقایسه با متفکران قلیل گرایانه، کمتر نهایت گرایانه باشد. همچنین احتمال دارد موقعیت های مختص زمینه خاص وجود داشته باشند که در آنها تفکر سیستمی ممکن است اصلاً تصمیمات حسابرسان را بهبود نبخشد. برای مثال، حساب های صورت مالی کمتر پیچیده تر یا حساب هایی که نیاز به برآورد یا موشکافی کمتر دارند، ممکن است به صورت خطی یا مکانیزمی، بهتر ارزیابی شوند. نمونه ای از این می تواند میزان موجودی فیزیکی باشد (اگرچه، قطعاً، تفکر عمیقتر در مورد کسب و کار ممکن است هنوز باعث ارزیابی های بهتری از برای مثال موجودی بلااستفاده شود). پژوهش های آتی می توانند محدودیت های فایده مند بودن تفکر سیستمی در زمینه حسابرسی را بررسی کنند.

 

پیوست الف. طراحی پژوهش تجربی

مطالعه موردی

شرکت کنندگان اطلاعات موردی در مورد eduTECH، شرکتی با یک فرآیند برآورد ضمانت پیچیده (تفصیلی و دینامیک)، دریافت می کنند. شرکت کنندگان نقش حسابرس ارشد را برای آن شرکت یا مشتری، بر عهده می گیرند. تاکید بر دستکاری قضاوت، معرفی می شود؛ به همه شرکت کنندگان راهنمایی اساسی بودن یا مادی کمیتی، داده می شود، به نصف نیز یک استاندارد فرضی معرفی می شود که اساسی بودن کیفی دو طرفه را اجازه می دهد.

در کل آن مطالعه موردی، شرکت کنندگان سرنخ هایی دریافت می کنند تا به آنها در درک اجزاء یک سیستم مشتری، و در مورد اینکه چگونه این مولفه ها در تعامل هستند، کمک شود. دستکاری جنبه تفکری، معرفی می شود؛ همه شرکت کنندگان، اشاره گرها (در جعبه های call-out) دریافت می کنند: نصف براساس راهنمایی حسابرسی فعلی است؛ نصف براساس فرآیندهای دینامیک سیستم می باشند (به پیوست ب مراجعه نمایید).

به همه شرکت کنندگان برآورد نقطه رزرو زماند، اساسی بودن کمیتی و محدوده خطای تخمین یکسان داده می شود (در هر جهت، اساسی بودن کمیتی × 4 می شود).

 

قضاوت اولیه

از شرکت کنندگان پرسیده می شود که چه میزان باوردارند که برآورد نقطه ای، از نظر مادی صحیح است (غیرصحیح= اظهار خلاف واقعیت مادی).

 

اطلاعات جدید

شرکت کنندگان این اطلاعات را دریافت می کنند که تخمین در ابتدا حسابرسی شده احتمالاً کمتر از مقداری است که در نهایت محقق خواهد شد. تفاضل ، 3 برابر اساسی بودن کمیتی است (بیشتر از اساسی بودن کمیتی، اما در محدوده خطای تخمین اصلی).

این تفاوت بوسیله یک رویداد بوجود آمده است که قبلاً انتهای سال رخ داده اما عمدتاً بر مخارج ضمانت آتی تاثیر می گذارد.

 

قضاوت دوم

از شرکت کنندگان پرسیده می شود که چه میزان باور دارند که تخمین نقطه ای ثبت شده (همچنان براساس مقدار اصلی) از نظر مادی خلاف واقعیت اظهار شده.

 

بیان خوداظهاری معیارهای فرآیند برای قضاوت دوم

شرکت کنندگان بطور جداگانه میزان اینکه تصمیماتشان MM و MW آنها براساس موارد زیر بوده اند را گزارش می دهند:

  • توانایی و نبوغ مدیریت
  • تلاش مدیریت
  • پیچیدگی رزرو ضمانت
  • خوش شانسی یا دیگر عوامل خارج از کنترل مدیریت.

شرکت کنندگان به طور جداگانه گزارش می دهند که چه میزان تصمیمات MM و MW آنها براساس موارد زیر بوده اند:

  • اثر بخشی کنترل های داخلی eduTECH
  • عدم قطعیت ذاتی در فرآیند رزرو ضمانت
  • اثربخشی آزمون اساسی

 

ارسال پرسشنامه تجربی و آمارهای جمعیت شناختی (مشخصات فردی)

 

پیوست ب: نمونه دستکاری تفکر سیستمی

 

تابلوی الف: تفکر دینامیک- تغییر در گذر زمان

تصور کنید شما و یکی از دوستانتان هرکدام تصمیم می گیرید که یک بادکنک را بترکانید. شما به صورت دستی، بادکنک خود را می ترکانید؛ یک نفس می گیرید و آنرا در بادکنک می دمید. اما هر بار که نفس دیگری می گیرید، مقداری هوا به بیرون نشت پیدا می کند. شکل گرافیکی زیر سمت چپ را ببینید. دوست شما تنبل است و از یک پمپ اتوماتیک استفاده می کند، بنابراین جریان رو به داخل قدری هموارتر است. شکل سمت راست را ببینید. شما هرکدامتان انتهای بالن خود را با یک نخ ساده می بندید که البته اجازه می دهد تا هوا به آرامی به بیرون برود. شما بادکنک خود را در خانه می گذارید و همانگونه که انتظار میرود، در چند روز بعد بادکنک شما خالی می شود. از سوی دیگر، دوستتان تصمیم گرفته که بادکنک خود را به یک مهمانی ببرد و در آنجا یک نفر آنرا با یک سوزن می ترکاند و باعث می شود هوای بادکنک سریع بیرون برود.

 

تابلوی الف بخشی از دستکاری تفکر سیستم ها را نشان می دهد که این مفهوم را معرفی می کند که سیستم های پیچیده در گذر زمان تغییر می کنند، و این مولفه ای از مهارت تفکر دینامیک است.

 

تابلوی ب: تفکر حلقه بسته و تفکر عملیاتی- حلقه های بازخورد

 

تابلوی ب: بخشی از دستکاری تفکر سیستم ها را نشان می دهد که حلقه های بازخورد را معرفی می کند، که این مولفه یا جزئی از مهارت های تفکر حلقه بسته و تفکر عملیاتی می باشد.

 

به بیان خلاصه، سطح رزرو ضمانت تاحدی به سطح R&D بستگی دارد. سطح R&D به سطح رزرو ضمانت بستگی دارد. به آن «حلقه بازخورد» گفته می شود. حلقه های بازخورد، عنصر مهمی از توسعه مدل ذهنی هستند که تاحدی بخاطر آن است که به شناسایی روابط پیش بینی نشده توسط فرد، کمک می کنند.

 

تابلوی ج: تفکر ژنریک یا عمومی- تاثیر رویدادهای غیرمنتظره

 

تابلوی ج: بخشی از دستکاری تفکر سیستمی را نشان می دهد که تاثیر بالقوه رویدادهای غیرمنتظره را معرفی می کند و این مولفه ای از مهارت تفکر عمومی یا ژنریک می باشد

  • رویدادهای غیرمنتظره می توانند دلالت های زیادی برای سهام و جریان ها داشته باشند. برای مثال، در اواخر دهه 1970، بازیهای ویدئوی Atari، توی بورس بود و غوغا می کردند. فروش ها (جریان) هر سال از سال 1976 تا 1982، دو برابر می شد. اگرچه در سالهای 1980 تا 1981، بازار سریع اشباع شد و درآمدها (سهام) از 2 میلیارد دلار در سال 1982 به 100 میلیون دلار در سال 1984، کاهش پیدا کرد. آتاری دیگر آن روزها را مشاهده نکرد.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی