سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

در این وبلاگ، جدیدترین مطالب و مقالات مربوط به رشته مدیریت و حسابداری قرار داده خواهد شد

نمونه ترجمه تخصصی کیفیت گزارشگری مالی

پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۰۲ ب.ظ

بسیاری از پژوهش­ها از اقلام تعهدی به عنوان جایگزینی برای کیفیت گزارشگری مالی استفاده می­کنند. برخی از این پژوهش ها به این نتیجه رسیدند که حق الزحمه های زیاد NAS با کیفیت کمتر اقلام تعهدی همبستگی دارند (فرانکل، جانسون و نلسون 2002؛ سریندی وگول 2007). پژوهش­های دیگر هیچ همبستگی بین آن­ها نیافتند (آشبا، لافوند و ماهیو 2003؛ چانگ و کالپور 2003؛ میترا 2007). گروه آخر مزایای ناشی از فراهم ساختن NAS را مستند ­ساخته اند: گردش وجوه نقدی آینده که بیشتر قابل پیش­بینی هستند با ریسک اطلاعاتی کمتر (نام و رونن 2012)، تأخیر کمتر در ارائۀ گزارش حسابرسی (نیکل و شارما 2012) و برابری درآمدی (کوه، راجپال و رینواسان 2013). چندین پژوهش، شواهدی در مورد عوامل تأثیرگذار بر رابطۀ بین NAS و اقلام تعهدی فراهم ساخته­اند. لارکر و ریچاردسون (2004) دریافتند برای شرکت­هایی با مدیریت ضعیف، همبستگی منفی بین میزان کل حق الزحمه و اقلام تعهدی، بسیار شدیدتر است. گول، جاگی و کریشنان (2007) گزارش دادند زمانی که دورۀ تصدی حسابرسی کوتاه است و تعداد صاحبکار کم است، NAS رابطۀ مثبتی با اقلام تعهدی دارد.

 

سفارش ترجمه تخصصی حسابداری

 

غیر از اقلام تعهدی، محققان از ارائۀ مجدد صورت­های مالی به عنوان جایگزینی برای کیفیت گزارش مالی استفاده می­کنند. کینی، پالمرز و شالز (2003) شواهدی از (a) همبستگی مثبت بین حق­الزحمۀ حسابرسی، حق­الزحمه­های مربوط به حسابرسی و حق­الزحمه­های غیرحسابرسی و ارائۀ مجدد صورت های مالی یافتند، و (b) همبستگی منفی بین خدمات مالیاتی و ارائۀ مجدد صورت­های مالی یافتند. سیتارامان، سان و وانگ (2011) نقش مثبت خدمات مالیاتی غیرحسابرسی فراهم شده توسط حسابرس (NATS) را تأیید کرده اند، و همبستگی منفی بین NATS و ارائۀ مجدد صورت­های مالی مربوط به مالیات را مستند ساخته اند.

فرگاسون، سو و یانگ (2004) از هر دو ارائۀ مجدد صورت­های مالی و مورد هدف قرار گرفتن توسط تحقیقات نظارتی در انگلستان به عنوان شاخص استفاده کرده­اند. آن­ها دریافتند که NAS منجر به کیفیت کمتر گزارشگری مالی می­شود. به همین نحو، مارکلویچ و راسنر (2013) گزارش دادند که حق­الزحمه های NAS با احتمال تنبیه شدن توسط SEC به علت کلاهبرداری رابطۀ مثبتی دارد.

 

رفتارها و نظرات کاربران

 

کاربران صورت مالی ممکن است وابستگی اقتصادی ناشی از NAS را به عنوان عامل کاهش­دهندۀ انصاف حسابرس و بنابراین کاهش­دهندۀ کیفیت گزارشات مالی در نظر بگیرند (کینی 2014). لاوین (1976) دریافت که خدمات حقوق و دستمزد، توسط مدیران وام­دهی به عنوان عامل کاهش­دهندۀ انصاف حسابرسی در نظر گرفته می­شود. شاکلی (1981) دریافت که بانک­داران و تحلیل­گران مالی، شروط حسابرس در مورد خدمات مشاوره مدیریت، را به عنوان تهدیدی برای استقلال حسابرسی در نظر می گیرند. لو، گیگر و پانی (1999) دریافتند که مشارکت حسابرسان در عملکردهای مدیریتی داخلی مربوط به حسابرسی، تأثیر مضری بر نظر کارمندان وام­دهی و تصویب نهایی وام داشته است. همچنین محققان تأثیر NAS بر رفتار کاربران را بررسی کرده­اند. برخی از محققان ، هیچ همبستگی بین مقدار NAS و بازده غیرعادی، برای بازار سهام نیافتند (آشبا 2003، چانی و فیلیپچ 2002). با این حال اکثر شواهد مطابق واکنش منفی بازار نسبت به میزان بالای NAS در موارد مختلف است: (a) تاریخ افشاء حق­الزحمه (فرانکل 2002)، (b) اعلام درآمدهای 3 ماه یکبار (فرانسیس و کی 2006)، (c) رویدادهای کلیدی که راه را برای عبور SOX آماده می­کند (جین و رضایی 2006، ژانگ 2007)، (d) صاحب کاران آرتور اندرسون درمورد دورۀ اعلام جرم (کریشنامورتی و ژو 2006) و (e) افشای نقض قوانین NAS (الیفسن و نیوزفلا 2013). برخی پژوهش­ها در رابطه با ضریب واکنش سود (ERC) یک همبستگی منفی بین NAS و ERC گزارش داده اند (هیگز و اسکانتز 2006، کریشنان و سامی و جانگ 2005). با این وجود گوش (2009) هیچ همبستگی پیدا نکرد. برخلاف آن، لیم و تان (2008) گزارش دادند با میزان NAS به دست آمده از متخصصان صنعتی ERC افزایش می­یابد.

پژوهش­ها در رابطه با بازار بدهی نشان می­دهند که NAS تأثیر مضری بر رده­بندی اوراق قرضه (براندون، کربتری و ماهر 2004) یا هزینۀ بدهی دارد (هالیتوال، گلینسون و ملندرز 2008).

اشمیت (2012) در زمینۀ شکایت از حسابرسی، به تحقیق در مورد تأثیر NAS بر وابستگی حسابرس پرداخته است و دریافته است که (a) حق­الزحمه­های بیشتر NAS منجر به افزایش این احتمال می­شود که ارائۀ مجدد صورت مالی منجربه شکایت شود و (b) شکایت به احتمال زیاد منجر به تسویه با حسابرس می­شود و در صورتی که وکیل شاکی بیان کند که به علت وابستگی اقتصادی به خصوص به علت حق­الزحمه NAS، از استقلال ممانعت شده بود، میزان مبلغ تسویه بیشتر خواهد بود.

خلاصه: بیشتر پژوهش­ها براساس بررسی تصمیمات گزارش شدۀ حسابرسان و کیفیت اقلام تعهدی، شواهدی که نشان دهد NAS بر کیفیت حقیقی حق­الزحمه زیان می­رساند نیافتند. با این حال برخی پژوهش­ها گزارش دادند که NAS درست نمایی تحقیقات نظارتی را افزایش می­دهد و افشای عمومی حق­الزحمه­های NAS، خریدهای NAS را کاهش می­دهد. این موضوع مطابق یافته­های پژوهش­های مربوط به دیدگاهی است که بیان­ می­کنند کاربران صورت­های مالی و هیأت منصفه، NAS را تهدیدی برای استقلال حسابرسی و کیفیت حسابرسی در نظر می گیرند. با این وجود شواهد تجربی در رابطه با کیفیت حقیقی حسابرسی نشان می­دهد NAS های مربوط به مالیات بطور ویژه کیفیت حسابرسی را بهبود می­بخشند.

دورۀ تصدی حسابرس

 

دو دیدگاه مخالف در مورد تأثیرات دورۀ تصدی حسابرس بر کیفیت حسابرسی وجود دارد. یکی از آن­ها بیان می­کند زمانی که رابطۀ بین حسابرس و صاحبکار طولانی می­شود، حسابرس می­تواند رابطه­ای نزدیک با صاحبکار برقرار کند و بیشتر به نفع مدیر عمل کند و بنابراین کیفیت حسابرسی را کاهش دهد. این دیدگاه از چرخش اجباری شریک حسابرسی پشتیبانی می­کند. دیدگاه دیگر، این است که هنگامی که دورۀ تصدی حسابرسی طولانی می­شود، حسابرسان اطلاعات خود در مورد تجارت های صاحبکاران افزایش می­دهند و مهارت خود را در طی حسابرسی توسعه می­دهند و بنابراین به کیفیت حسابرسی بالاتری دست می­یابند. به طور کلی پژوهش­ها در مورد دورۀ تصدی حسابرسی نتیجه گرفته­اند که دورۀ تصدی حسابرسی بلند مدت زیانی به کیفیت حسابرسی نمی­رساند.

انگیزه، نظرات و رفتارهای حسابرسان

یافته­های تحقیقاتی در مورد توانایی حسابرس­ها در دورۀ تصدی حسابرسی ترکیب شده است. برخی پژوهش­ها هیچ رابطه­ای بین دورۀ تصدی و نظر و رفتار حسابرس نشان نمی­دهند. شاکلی (1981) در پژوهش اولیه در مورد دیدگاه حسابرس گزارش داده است حسابرس­ها دورۀ تصدی بیش از 5 سال را به عنوان عامل کاهش­دهندۀ استقلال در نظر نمی­گیرند. نیکل و و نسترالن (2007) دریافتند که دوره­های تصدی طولانی، احتمال GCO ها برای شرکت­هایی که بعداً ورشکست شدند، را نه افزایش و نه کاهش داده است.

محققان دیگر در مورد همبستگی بین دورۀ تصدی و رفتار حسابرس­ها یافته­های متناقضی یافتند. دیز و گیراکس (1992) گزارش دادند زمانی که دورۀ تصدی حسابرسی طولانی می­شود، یافته­های کیفیت کنترل کاهش می­یابد. کری و سیمنت (2006) تأیید کردند که در استرالیا، دورۀ تصدی شریک حسابرسی، با احتمال GCO ها همبستگی دارد. با این وجود یک پژوهش آمریکایی در مورد GCO نشان می­دهد که احتمال ورشکستگی­های حسابرسی در سال­های اولیۀ رابطۀ بین حسابرس و صاحبکار بیشتر است (گیگر و راناندان 2002). بمبر و ایر (2007) بیان کرده اند که انگیزۀ هر شریک حسابرسی می­تواند با انگیزۀ مؤسسه ی حسابرسی مغایر باشد. آن­ها دریافتند دورۀ تصدی شریک حسابرسی طولانی می­تواند موافقت حسابرس با اولویت­های صاحبکاران را افزایش دهد و اینکه دورۀ تصدی حسابرسی مؤسسه با کاهش درست نمایی امتیازهای حسابرسی همبستگی دارد. مجموع این نتایج نشان می­دهد که برخلاف شریک حسابرسی، مؤسسۀ حسابرسی انگیزه­ای قوی برای مستقل باقی ماندن دارد.

محققان در رابطه با دورۀ تصدی حسابداری، تأثیر چرخش شریک بر تلاش حسابرس و برابری حسابرسی را یافتند. بدارد و جانستون (2010) شواهد تجربی فراهم ساختند که نشان می­داد به دنبال چرخش شریک، تلاش برای مشارکت برنامه­ریزی شده افزایش می­یابد. داترلی، دیکنز، و هیگز (2012) با استفاده از مصاحبه­ها و نظرسنجی­ها بیان کرده اند که چرخش اجباری شریک، به طور کلی احتمال جابه­جایی را افزایش می­دهد، در حالی که ممکن است شریکان به جای نقل مکان مهارت جدیدی را به دست آورند. مهم­تر از همه شریکان می­دانند که کیفیت حسابرسی از حفظ شدن رنج می­برد، که نشان می­دهد چرخش سریع شریک می­تواند تأثیر منفی غیرعمدی بر کیفیت حسابرسی داشته باشد. پژوهش آزمایشی توسط وانگ و تاتل (2009) در رابطه با چرخش در مؤسسه، نشان می­دهد که تحت چرخش اجباری مؤسسه، نتایج مذاکره نسبت به اولویت صاحبکار، به اولویت های حسابرس بیشتر نزدیک است. دوئیز باربادیلو، گومز آلیگار و کارا (2009) در مورد اسپانیا در مورد اینکه چرخش اجباری مؤسسه با احتمال بیشتر صدور GCO همبستگی دارد هیچ شواهد تجربی نیافتند.

انگیزه ­ها، نظرات و رفتارهای صاحبکاران

شواهد محدودی در مورد نقش صاحبکار وجود دارد. شواهد موجود نشان می­دهد که صاحبکارها دیدگاه مثبتی نسبت به دورۀ تصدی حسابرسی طولانی دارند. نپ (1991) توسط نظرسنجی دریافت که از نظر کمیتۀ حسابرسی، حسابرس­هایی با دورۀ تصدی بین 5 و 20 سال، اشتباهات با اهمیت را نسبت به دورۀ تصدی­های کوتاه مدت بهتر شناسایی می­کنند. در ضمن، همانطور که توسط افزایش خرید خدمات مالیاتی (اومر، بدارد و فالستا 2006) مشخص شده است، دورۀ تصدی طولانی­تر به نفع حسابرس است و همانطور که توسط افزایش فراوانی مقیاس سود در استرالیا مشخص شده است، به نفع صاحبکار است (کری و سیمنت 2006).

کیفیت گزارشگری مالی

اکثر یافته­های تجربی در مورد اینکه دوره­های تصدی طولانی­تر منجر به کاهش کیفیت گزارش مالی نمی­شوند، موافق هستند. اکثر پژوهش­ها، از اقلام تعهدی به عنوان جایگزینی برای کیفیت گزارشگری مالی استفاده می­کنند. مایرز و اومر (2003) و چن، لین (2008) رابطه­ای مثبت بین دورۀ تصدی حسابرسی و برابری درآمد یافتند. در استرالیا کری و سیمنت (2006) هیچ همبستگی نیافتند. همچنین محققان دریافتند هنگام بررسی رابطه بین دورۀ تصدی حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی اندازه حائز اهمیت است. منری، ماک و ترنر (2008) دریافتند که دورۀ تصدی حسابرسی با کیفیت گزارشگری مالی برای صاحبکاران بزرگ همبستگی ندارد در حالی که یک همبستگی منفی برای صاحبکاران کوچک وجود دارد، که از نظریه اینکه حسابرس­های صاحبکاران بزرگ­تر مدیریت درآمد را کمتر تحمل می­کنند، پشتیبانی می کند. این نظریه توسط لی (2010) تأیید شده است، او دریافت که بین مؤسسۀ حسابرسی و محافظه­کاری برای صاحبکاران بزرگ همبستگی مثبت وجود دارد اما نه برای صاحبکاران کوچک. برخی پژوهش­ها نتایجی گزارش می­دهند مطابق این نظریه که حسابرس­ها برای افزایش دانش خود در مورد تجارت صاحبکاران به زمان نیاز دارند، بنابراین کیفیت گزارشات مالی می­تواند در سال­های اولیۀ مشارکت کمتر باشد. جانسون، کورانا و رینولد (2002) گزارش داده اند که برابری گزارشات مالی برای مؤسسه ­هایی با دورۀ تصدی حسابرسی کوتاه (نسبت به دورۀ متوسط) کمتر است و اینکه دورۀ تصدی بلندمدت با کیفیت کمتر همبستگی ندارد. به همین ترتیب، کارسلو و نگی (2004) دریافتند که به احتمال زیاد در سال­های اولیۀ رابطۀ بین حسابرس و صاحبکار، مؤسسه ها قرارداد حسابداری و حسابرسی (AAER) را دریافت می­کنند، اما هیچ شواهدی در رابطه با تمایل برای دریافت AAER ها برای دورۀ تصدی طولانی وجود ندارد. جنکینز و ولوری (2008) بیان کرده اند، محافظه­کاری حسابداری بین دورۀ تصدی کوتاه مدت و دوره ی متوسط افزایش می­یابد اما بین دورۀ تصدی متوسط و طولانی مدت تغییر نمی­کند. به طور خلاصه پژوهش­های ذکر شده نشان می­دهند دورۀ تصدی کوتاه مدت با کیفیت کم گزارشگری مالی همبستگی دارد. گول (2009) متوجه شد که این همبستگی برای مؤسسه ­­هایی که حسابرسی آن­ها توسط متخصص­های صنعتی انجام می­شود، نسبت به مؤسسه ­هایی که حسابرسی آن­ها توسط افراد غیرمتخصص انجام می­شود، ضعیف­تر است. نقش مثبت متخصص صنعتی توسط لیم و تان (2010) نیز تأیید شده است. با این وجود، تغییرات تنظیمی نیز می­توانند بر رابطۀ بین دورۀ تصدی و کیفیت حسابرسی تأثیر بگذارند. دیویس، سو و ترامپیتر (2009) گزارش داده اند که دورۀ تصدی کوتاه مدت و بلندمدت با افزایش استفاده از اقلام تعهدی اختیاری برای پیش­بینی درآمدها پیش از تصویب SOX همبستگی دارد؛ با این وجود این نتایج در دورۀ پس از SOX ناپدید می­شوند.

دیدگاه و رفتار کاربران

مقالات موجود نشان می­دهند کاربران بیانیۀ مالی، دورۀ تصدی طولانی را به عنوان عامل مضری برای استقلال حسابرس در نظر نمی­گیرند. شاکلی (1981)براساس یک نظرسنجی از بانکداران و تحلیل­گران مالی، نتیجه گرفت که دورۀ تصدی بیش از 5 سال به عنوان عامل کاهش­دهندۀ استقلال در نظر گرفته نمی­شود. گوش و مون دریافتند (2005) طبق نظر سرمایه­گذاران بازار سهام، دورۀ تصدی طولانی­تر با کیفیت بهتر درآمدها همبستگی دارد که در ERC های بزرگ­تر منعکس می­شود. ، منسی، مکسول و میلر (2004) در رابطه با بازار بدهی دریافتند که دورۀ تصدی طولانی­تر با هزینۀ کمتر بدهی در بازار اوراق قرضه همبستگی دارد. با این وجود، گوش و مون (2005) بیان کردند که دورۀ تصدی تأثیری بر نظر تحلیل­گران بازار بدهی در مورد کیفیت درآمدها ندارد. به همین ترتیب، فورتین و پیتمن (2007) رابطه­ای بین دورۀ تصدی و گسترش شرکت­های خصوصی گزارش ندادند.

بون، کورانا و رامان (2008) بیان کرده اند، همانطور که در صرف ریسک برابری منعکس می­شود، رابطۀ بین دورۀ تصدی حسابرسی مؤسسه و نظر سرمایه­گذار در مورد استقلال یک سویه نیست. به همین ترتیب، در استرالیا عزیزخوانی، مونرو و شیلر (2013) دریافتند که دورۀ تصدی شریک حسابرسی، دارای یک رابطۀ غیرخطی با هزینۀ برابری است. همچنین آن­ها دریافتند که به دنبال چرخش شریک، هزینۀ برابری نیز افزایش می­یابد. با این وجود ، چی، هانگ و لایو و زی (2009) در تایوان تأثیری از چرخش شریک بر کیفیت حقیقی حسابرسی یا کیفیت حسابرسی نیافتند.

خلاصه: اکثر پژوهش­ها نتیجه گرفتند که دورۀ تصدی طولانی زیانی بر استقلال حسابرس نمی­رسانند. برخی از پژوهش­ها دریافتند که در حقیقت دورۀ تصدی طولانی، کیفیت حسابرسی را بهبود می­بخشد و دورۀ تصدی کوتاه مدت با کیفیت کمتر حسابرسی همبستگی دارد. در ضمن به طور کلی پژوهش­ها در مورد دورۀ تصدی حسابرسی از این نظریه که حسابرس­ها مدیریت درآمد کمتری را با صاحبکارهای بزرگ­تر تحمل می­کنند، پشتیبانی می­کنند. به طور کلی کاربران بیانیۀ مالی دورۀ تصدی طولانی را به عنوان عامل زیان­رسان به استقلال حسابرسی در نظر نمی­گیرند.

وابستگی صاحبکار با مؤسسه ­های حسابرسی

 

ایماف (1978) سه مسئله درمورد وابستگی بین حسابرس با صاحبکار مطرح کرده است که می­تواند بر استقلال زیان برسانند: (a) ممکن است حسابرس صاحبکار را به عنوان یک کارفرمای بالقوه در نظر بگیرد؛ (b) نزدیکی حسابرس با مدیریت می­تواند بین حسابرس و سهامداران، کارفرمای حقیقی حسابرس فاصله ایجاد کند؛ و (c) ممکن است حسابرس با حفظ استقلال در مقابل همکاران سابق خود مشکل داشته باشد. در رابطه با این مسائل، SOX خواستار یک دورۀ یک ساله کاهش قیمت است پیش از آنکه شریک حسابرسی یا دیگر اعضای تیم بتوانند برای صاحبکار به عنوان یک مأمور مالی کار کنند. شواهد محدودی در مورد تهدید این وابستگی وجود دارد، احتمالاً به دلیل اینکه آن کمتر از میزان مورد انتظار رخ می­دهد (فرانسیس 2004).

انگیزه، نظرات و رفتار حسابرس­ها

ایماف (1978) یکی از اولین کسانی است که به بررسی مسئلۀ استخدام حسابرس توسط صاحبکار پرداخته است و گزارش داده است که حسابداران رسمی (CPA) نسبت به کاربران بیانیه مالی، در رابطه با استقلال کمتر اهمیت دارند. علاوه بر موقعیتی که در آن صاحبکار، حسابرس را استخدام می­کند (که رابطۀ استخدام نامیده می­شود)، لنوکس (2005) موردی را بررسی کرده است که در آن شرکت کارفرمای سابق خود را به عنوان حسابرس استخدام می­کند (رابطۀ دانشگاهی). او دریافت احتمال اینکه حسابرس­ها نظرات حسابرسی را به شرکت­هایی با حسابداران دارای رابطۀ استخدامی منتقل کنند نسبت به به شرکت هایی با حسابداران دانشگاهی بیشتر است. به همین ترتیب یه، کارسون و سیمنت (2011) دریافتند احتمال کمی وجود دارد که حسابرس­ها GOC ها را به صاحبکارانی با مدیران دانش­آموخته انتقال دهند کمتر است.

 

انگیزه، نظرات و رفتار صاحب کاران

تحقیقات موجود نشان می­دهد که شرکت­ها برای رابطه با مؤسسه­های حسابرسی انگیزه دارند. لنوکس (2005) دریافت که پس از انتقال نظرات شفاف حسابرس، گردش مالی مدیران اجرایی وابسته، کمتر از گردش مالی مدیران اجرایی غیر وابسته است که این نشان می­دهد ارزش وابستگی توسط صاحبکار شناسایی نشده است. ونون و ویلیامز (2004) گزارش دادند که احتمال بیشتری وجود دارد که شرکت­هایی با شریکان سابق نسبت به شرکت هایی بدون شریکان سابق به پیش­بینی­های تحلیل­گران برسند، که نشان می­دهد مدیریت صاحبکاران از وابستگی آن­ها با مؤسسات حسابرسی منفعت کسب می کند.

جدا از مزایای بالقوه برای صاحبکاران، حسابرس سابق که توسط صاحبکار استخدام شده است، می­تواند وابستگی دانشگاهی را تشویق کند (ایر، بامبر و برفیلد 1997). پژوهشی دیگر توسط لنوکس و پارک (2007) تأیید کرده است که احتمال منصوب کردن یک مؤسسۀ حسابرسی معین زیاد است، اگر افراد دانش­آموخته آن کارمندهای صاحبکار باشند. علاوه بر آن در حضور مدیران دانش­آموخته و دورۀ تصدی حسابرسی بلندمدت در استرالیا، NAS بیشتری از حسابرس خریداری شده است (یه 2011). برخلاف آن، نیکر و شارما (2013) دریافتند که وجود شریک سابق حسابرسی در کمیته­های حسابرسی صرف­نظر از وابستگی به حسابرس کنونی منجر به کاهش خرید NAS از حسابرس می­شود.

کیفیت گزارشگری مالی

 

تحقیقات موجود، نتایج متناقضی در مورد تأثیر وابستگی صاحبکار با حسابرس­ها بر کیفیت گزارشگری مالی ارائه داده است. منون و ویلیامز (2004) دریافتند شرکت­هایی که شریکان سابق را به عنوان کارمند یا مدیر استخدام می­کنند، اقلام تعهدی غیرعادی بزرگ­تری نسبت به شرکت­های کنترلی دارند. در ضمن برخی تحقیقات، عدم وجود تأثیرات مضر انتصاب­های متغیر بر کیفیت گزارشگری مالی را نشان داده­اند. گیگر، نورث و اوکانل (2005) گزارش داده اند شرکت­هایی که کارمندان گزارشگری مالی را مستقیماً از شرکت­های حسابرسی استخدام می­کنند، درآمدی­ها را در دامنه ای بزرگ­تر مدیریت نمی­کنند. گیگر، لنوکس و نورث (2008) هیچ شواهدی از کیفیت کمتر گزارشگری مالی، با شاخص اقلام تعهدی و درست­نمایی AAER های دریافتی، به دنبال انتصاب­های متغیر گزارش ندادند.

نظرات و رفتار کاربران

شواهد محدودی در رابطه با تهدید استقلال ناشی از جابه­جایی حسابرسان سابق در شرکت­های صاحبکار وجود دارد. همانطور که در بخش انگیزه، نظرات و رفتارهای حسابرس­ها گفته شد، به نظر می­رسد کاربران بیانیۀ مالی، تهدید به استقلال را بیشتر از CPA ها دریافت کنند (ایماف 1978). با این وجود، گیگر (2008) بیان کرده است، انتصاب­های متغیر می­توانند عامل ایجاد مزیت­های بالقوه برای حسابرسی، توسط دانش و مهارت حسابرس قبلی در نظر گرفته شوند. یافته­های تحقیق رویدادی نشان می­دهد که بازار سهام، انتصاب حسابرس­های خارجی شرکت را به عنوان کارمندان مالی برای شرکت­های کوچک­تر در نظر می­گیرد.

خلاصه: شواهد ترکیبی در رابطه با تأثیر وابستگی صاحبکار با حسابرس­ها در مورد کیفیت حسابرسی وجود دارد. برخی پژوهش­ها دریافتند این وابستگی از استقلال حسابرسی و کیفیت حسابرسی تشکیل شده است. پژوهش­های دیگر چنین شواهدی را گزارش نداده­اند. شواهد محدودی وجود دارد که نشان می­دهند کاربران بیانیۀ مالی، انتصاب متغیر را برای شرکت­های کوچک­تر مثبت در نظر می­گیرند، اگرچه آن­ها معتقد هستند این وابستگی بیشتر حسابرس­ها را تهدید می­کند.

نتیجه­گیری و پیشنهاداتی برای آینده

استقلال حسابرس مدت­ها است که توجه تنظیم­کنندگان، سرمایه­گذاران، حسابرس­ها و محققان را به خود جلب کرده است. ما برای آنکه به افراد علاقه­مند کمک کنیم بهتر تأثیر استقلال حسابرس بر کیفیت حسابرسی را درک کنند مقالاتی که از سال 176 تا 2013 در 9 مجله منتشر شده اند را مرور می­کنیم. ما مرور خود را پیرامون 4 تهدید اصلی برای استقلال حسابرس تنظیم می­کنیم با نام­های، (a) درجه اهمیت صاحب کار، (b) خدمات غیرحسابرسی، (c) دورۀ تصدی حسابرس و (d) وابستگی صاحبکار با مؤسسه ­های حسابرسی.

براساس مرور خود، نتیجه می­گیریم در مورد اینکه استقلال حسابرس با وجود درجه اهمیت صاحب کار و NAS دارای نقص است، شواهد محدودی وجود دارد. SOX منجر به بهبود در کیفیت حسابرسی و گزارشگری مالی شده است. به طور کلی کاربران بیانیۀ مالی، NAS را به عنوان تهدیدی برای استقلال حسابرس می­دانند، در حالی که شواهد در رابطه با کیفیت حقیقی حسابرسی طور دیگری است. به خصوص NAS های مربوط به مالیات کیفیت حسابرسی را بهبود می­بخشد. اکثر پژوهش­ها نتیجه گرفتند که دورۀ تصدی طولانی زیانی به استقلال نمی­رساند. برخی از این پژوهش­ها دریافتند که دورۀ تصدی طولانی در حقیقت کیفیت حسابرسی را بهبود می­­بخشد و دورۀ تصدی کوتاه مدت با کیفیت کم حسابرسی همبستگی دارد. تنها تعداد کمی از پژوهش­ها وابستگی صاحب کار را به عنوان یک عامل تهدید بررسی کرده­اند و شواهد بدست آمده ترکیب شده­اند، بنابراین تحقیقات بیشتری در این حوزه مورد نیاز است. در رابطه با پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده، ابتدا در مورد چهار تهدید اصلی و سپس در زمینه­های کلی­تر پیشنهاداتی ارائه می­دهیم.

درجۀ اهمیت صاحبکار

اکثر پژوهش­های موجود در مورد درجۀ اهمیت صاحبکار در سطح ملی و اداری انجام شده­اند. اما در عمل تصمیم برای مشارکت حسابرسی در سطح شریکی انجام شده­اند. از آنجایی که تدبیر جبران خدمات شریک می­تواند بر استقلال حسابرسی تأثیر بگذارد (ترامپیتر 1994)، تحقیقات بیشر در سطح شریکی می­تواند دیدگاه­های بیشتری در رابطه با این موضوع فراهم سازد. علاوه بر آن، تهدید درجه اهمیت صاحبکار برای استقلال حسابرس مطابق این نظریه است که حق­الزحمۀ زیاد حسابرسی و غیرعادی به عنوان علامت خطر در نظر گرفته می­شوند (برای مثال چوی، کیم و ژانگ 2010). در ضمن حق­الزحمه­های کم و غیرعادی نیز باید بررسی شوند زیرا آن قدرت مذاکرۀ صاحبکار را نشان می­دهد و می­تواند بر استقلال حسابرس و نهایتاً کیفیت حسابرسی تأثیر بگذارد (برای مثال آستانا و بون 2012).

خدمات غیرحسابرسی

 

اکثر پژوهش­های آمریکا براساس بررسی تصمیمات گزارشگری حسابرسی، شواهدی نیافتند که نشان دهد NAS بر کیفیت حقیقی حسابرسی تأثیر می­گذارد. با این وجود، یک پژوهش آلمانی گزارش داد که کمتر احتمال دارد که حسابرس های Big four، نسبت به حسابرس های غیر Big four ، GCO ها را به صاحبکاران با حق­الزحمه­های بالا NAS منتقل کنند (راترینگر - ساکل 2013). این یافته­ها تا حدی به علت کم بودن ریسک قانونی در آلمان هستند، زیرا حسابرس های Big four در آمریکا آن­ها را در معرض ریسک قانونی بیشتری قرار می­داد اما نه آلمان به این صورت نیست. بنابراین یافته­های آلمان نشان می­دهد که مسائل قانونی نسبت به شهرت نقش مهم­­تری در کاهش پیوند اقتصادی بین صاحبکار و حسابرس ایفا می­کند. از آنجایی که اکثر پژوهش­های بایگانی از داده­های آمریکا استفاده می­کنند، انجام این تحقیقات در کشورهای دیگر نیز سودمند است. زیرا از آنجایی که محیط آمریکا به طور کلی بسیار دادخواهانه شناخته شده است، قلمروهای خارجی با ریسک قانونی کم محیط سودمندی فراهم می­سازند که درآن تأثیرات دادخواهی کاهش یافته است و تأثیرات شهرت بهتر می­تواند مشاهده شود.

علاوه بر آن، تحقیقات در مورد استقلال حسابرس و کیفیت حسابرسی می­تواند به علت تفاوت­های فرهنگی و تنظیمی، از مقایسه­های بین کشوری بهره کسب کنند. احتمالاً بررسی کشورهای مختلف تفاوت در انگیزه­ها، نظرات و رفتار حسابرس­ها، صاحبکاران و کاربران گزارش مالی را نشان خواهد داد. برای مثال، آرنولد، برناردی و نیدرمیر (1999) با استفاده از نمونه­ای از گروهی از حسابرس های Big 6 از 7 کشور اروپایی، همبستگی بین ریسک­ قانونی و ملاحظات حسابرس برای انجام اضافه کار حسابرسی را یافتند.

دورۀ تصدی حسابرسی

 

بیشتر تحقیقات در مورد دورۀ تصدی حسابرسی در سطح مؤسسۀ حسابرسی انجام شده­اند و پژوهش­های دیگری در سطح شریکی انجام شده­اند. برخی پژوهش­ها در مورد دورۀ تصدی حسابرسی گزارش داده­اند که دورۀ تصدی شریک حسابرسی، و همچنین دورۀ تصدی حسابرسی شرکت، بر کیفیت گزرشگری مالی تأثیر می­گذارند (برای مثال چن 2008). تحقیقات بیشتر در مورد دورۀ تصدی شریک حسابرسی می­تواند به دستیابی درک بهتر از انگیزه­های مختلف مؤسسه­های حسابرسی و شریکان حسابرسی فراهم ­سازد (برای مثال بامبر و ایر 2007) و به توجیه چرخش شریک حسابرسی مورد نیاز در بسیاری از کشورها کمک کند.

جدا از چرخش اجباری، جایگزین شریک در مدتی کوتاه می­تواند نشانه­ای از زیان به استقلال حسابرس باشد. با توجه به الزام چرخش شریک SOX که در حدود یک دهه در آمریکا برقرار بوده است، ما نیاز به تحقیق در مورد جایگزین / چرخش در مدتی کوتاه (پیش از پایان سال پنجم) داریم که می­تواند دیدگاهی در مورد این پدیده فراهم سازد. با توجه به چرخش شرکت، یک پژوهش آزمایشی نشان داده است که چرخش شرکت موجب بهبود استقلال حسابرس می­شود (وانگ و تاتل 2009). با این وجود شواهد بایگانی در اسپانیا از چرخش اجباری شرکت حمایت نمی­کنند (روئیز باربادیلو 2009). علاوه بر آن، یک پژوهش مدل­سازی نشان می­دهد که چرخش اجباری شرکت سود بخشی سرمایه­گذاری را در غیاب خرید اظهارنظر حسابرسی (لو و سیوارا ماکریشان 2009) نشان می­دهد. این یافته­ها باید مورد توجه PCAOB باشد زیرا پیشنهاد آن در چرخش اجباری شرکت، تنها توسط بخش کمی از نامه­های تفسیری پشتیبانی شده است (PCAOB 2011).

وابستگی صاحبکار با مؤسسه­ های حسابرسی

پژوهش­های کمی بررسی کرده­اند که وابستگی صاحبکار با حسابرس­ها بر کیفیت حسابرسی تأثیر دارد یا خیر، و این موضوعی است که ما تحقیقات بیشتر در مورد آن­ را توصیه می­کنیم. به خصوص شواهد محدودی وجود دارد که نشان می­دهد کاربران بیانیۀ مالی، انتصاب متغیر را برای شرکت­های کوچک­تر مثبت در نظر می­گیرند، گرچه آن­ها این تهدید وابستگی را مهم­تر از حسابرس­ها در نظر می­گیرند. بنابراین، پژوهش­های آینده می­توانند بررسی کنند آیا مزایای انتصاب متغیر واقعاً منجر به بهبود کیفیت گزارشگری مالی در شرکت­هایی می­شود که از مهارت حسابرس سابق بهره می­برند یا خیر.

تحقیقات آینده در مورد پدیدۀ انتصاب متغیر در حوزۀ حسابرسی نیز می­توانند سودمند باشند. برای مثال دهان، کدیا و کوه و راجاگپال (2014) بررسی کردند که آیا انتصاب متغیر بر نتایج اجرای SEC تأثیر می­گذارد یا خیر. آن­ها دریافتند پیامدهای اجرایی برای وکیل­ها جدا شده از SEC برای پیوستن به مؤسسۀ حقوقی و دفاع پیش از SEC سخت­تر است، که این با وکیل های SEC که تلاش بیشتری برای نمایش مهارت­های خود به کارفرمای آینده می­کنند (فرضیۀ سرمایۀ انسانی) مطابقت دارد. بنابراین کشف این فرضیه در رابطه با پدیدۀ انتصاب متغیر حسابرسی پشتیبانی شده است.

مسیر تحقیقات دیگر

براساس مرور مقالات دریافتیم تنها دو پژوهش، استقلال حسابرس و کیفیت حسابرسی در صنعت خدمات مالی را بررسی کرده­اند (گیور و پاترسون 2007؛ کاناگرتنام 2010). با این حال طبق نتایج نظرسنجی انجام شده در سال 2013 توسط انجمن بین المللی تنظیم کنندگان حسابرسی مستقل، حسابرسی بانکی توسط 6 مؤسسه ی بزرگ حسابداری دائما به طور نادرست تفسیر شده اند. همانطور که تنظیم­­ کنندگان بیان کرده­اند این حسابرسی­ها غالباً دارای نقص­هایی در رابطه با اندوختۀ زیان وام حسابرسی، زیان­دهی وام و ارزش­یابی سرمایه­گذاری هستند. ما محققان را تشویق می­کنیم که پژوهش­هایی در مورد این حوزه انجام دهند. علاوه بر آن، فدرال رزرو خواستار این است که شرکت هولدینگ بانکی هویت شریکان مشغول در حسابرسی را شناسایی کنند. این افشاء مورد نیاز تحقیق در مورد استقلال حسابرس در بخش خدمات مالی را تسهیل می­کند، زیرا اعتقاد بر این است افشای هویت شریک، استقلال و انصاف حسابرس را بهبود می­بخشد. انتظار می­رود در سال 2014 الزام افشاء در همۀ شرکت­های عمومی آمریکا اجرا شود. بنابراین هنگامی که این قانون وضع شود، مسیر نویدبخشی برای تحقیقات در سطح شریک در آمریکا فراهم می­سازد. یافته­های این پژوهش­ها تحقیقات مشابه در آمریکا با استفاده از داده­ها در سطح شریک را تشویق می­کند. سپس ما درک بهتری از اینکه مقررات جدید به استقلال حسابرس و کیفیت حسابرسی کمک می­کند یا خیر خواهیم داشت.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی