نمونه ترجمه رشته مدیریت بازاریابی

ترجمه تخصصی مدیریت بازاریابی

این تیم، تعدادی نظرسنجی بازاریابی انجام می دهد تا مشخص کند که یک دستگاه GPS موثر در آینده، باید دربردارنده چه ویژگی هایی باشد. این گزارش مشخص می کند که شکایت اصلی کاربران بالقوه این است که تمام دستگاه های GPS که در حال حاضر در بازار وجود دارند، بسیار بزرگ هستند و این امر نگرانی اصلی کوهنوردان، شکارچیان و دونده های مسیرهای دنباله دار می باشند که می خواهند اندازه هر چیزی که با خود به بیرون می آورند را کاهش دهند. پرسنل بازاریابی این تیم تصمیم می گیرند دستگاه GPS را با یک پکیج استاندارد حاوی دستگاه واکی تاکی و هواشناسی ترکیب کنند تا بسیاری از افراد علاقمند به دامن طبیعت نیز از آن استفاده کنند. سپس دستگاه حاصله می تواند در مقایسه با گزینه جایگزین یعنی حمل سه دستگاه، به عنوان یک صرفه جویی کننده مهم در کاهش وزن و فضا به بازار عرضه شود.

سفارش ترجمه تخصصی رشته مدیریت

On initial review, the target costing team compiles a set of costs   for a device that will cost $200, well above the $125 that surveys reveal is the most realistic price point for this type of device. Also, since the company wants to attain a 25 percent margin on this product, the team arrives at a cost reduction goal of $106 in this manner:

در بررسی اولیه، تیم هزینه یابی هدف، مجموعه ای از هزینه ها را برای دستگاه تهیه می کند که 200 دلار خواهد بود، این هزینه بالاتر از 125 دلاری می باشد که در نظرسنجی ها برای این نوع دستگاه بعنوان واقع بینانه ترین قیمت نشان داده شد. همچنین، از آنجا که این شرکت می خواهد به 25 درصد سود این محصول دست یابد، این تیم به روش ذیل به هدف کاهش هزینه 106 دلار می رسد:

تیم برای رسیدن به هدف کاهش هزینه، با بررسی ترکیب عملکرد رادیو،GPS  و بخش هایی از ابزار هواشناسی در این محصول، شروع به مهندسی ارزش می نماید. متوجه می شود که رادیو وGPS  دارای یک آنتن و یک گیرنده می باشند؛ شرکت با ادغام این دو مولفه، می تواند در هر دستگاه 45 دلار پس انداز کند. همچنین، تیم با همکاری با یک تامین کننده، متوجه شد که صفحه نمایش کریستال مایع جدید (LCD) را می توان با 2 دلار کمتر ازLCD  موجود خریداری کرد. در نهایت، بررسی طرح مدار نشان می دهد که ترکیب چندین عملکرد در یک تراشه منجر به کاهش 40 دلاری هزینه می شود و در عین حال صفحه مداری به اندازه نصف نمونه قبلی ایجاد می کند. تمام این تغییرات منجر به ایجاد یک محصول جدید 94 دلاری شد که به شرکت GetLost اجازه داد تا محصول جدید و نوآورانه ای را در بازار کاملاً رقابتی تولید کند.

مقالات ترجمه شده جدید رشته مدیریت

As a final measure, the target costing team assigns several staff members to review the production process with the objective of eliminating enough production waste to further reduce costs by 3 percent per year on a continual basis. Achieving this goal will allow the company to continue to reduce prices in the future, in the face of a heightened level of expected competition, while retaining a reasonable profit.

در آخرین اقدام، تیم هزینه یابی هدف چندین کارمند را برای بررسی روند تولید گماشتند تا با هدف حذف  ضایعات تولید، موجب شوند تا هزینه ها به طور مداوم در سال تا 3 درصد بیشتر کاهش یابد. دستیابی به این هدف به شرکت اجازه می دهد تا در آینده به کاهش قیمت ها ادامه دهد و با وجود افزایش سطح رقابت مورد انتظار، سود قابل قبول را حفظ کند.

Targeted  Price Increases       

افزایش قیمت هدفمند

Product analysis would be somewhat limited if one only addresses cost reductions, when profit can also be achieved with price increases. In most markets, price competition does not allow for significant price increases. However, there are a few exceptions where highly targeted price increases can  reap  rich rewards.

تجزیه و تحلیل محصول در صورتی محدود خواهد شد که فقط به کاهش هزینه ها پرداخته شود، آن هم در شرایطی که سود هم با افزایش قیمت حاصل می شود. در بیشتر بازارها، رقابت قیمت اجازه افزایش قابل توجه قیمت را نمی دهد. با این حال، چند مورد استثنا وجود دارد که در آن افزایش بسیار هدفمند قیمت، می تواند پاداش غنی داشته باشد.

ابتدا لوازم جانبی محصول را در نظر بگیرید. این شرکت احتمالاً این بازار را در اختیار خود دارد، مگر اینکه اشخاص ثالث لوازم جانبی محصولات این شرکت را تولید کنند (فقط برای محصولاتی که نفوذ زیادی در بازار دارند). در نتیجه، نسبت به هزینه های بسیار بالاتری که در بازارهای رقابتی برای لوازم جانبی دریافت می شود، رایگان می باشد. یکی از مواردی که باید در نظر گرفته شود، هزینه طراحی لوازم جانبی است، زیرا احتمالاً فقط چند لوازم جانبی به طور مکرر خریداری می شوند که سایر لوازم جانبی حداقل فروش را تجربه خواهند کرد. همچنین، قیمت غیر معمول و بالای لوازم جانبی، مشتریان را از خرید محصول اصلی دور می کند. با توجه به این محدودیت ها، قیمت گذاری لوازم جانبی یک فرصت غنی محسوب می شود و تا زمانی که شرکت برای عرضه محصول اصلی انتخاب می کند، در دسترس قرار دارد. 

Second, anyone first to market has no competition, and so has the option of setting unusually high pricing. However, such a high-margin environment will inevitably attract competitors who are willing to accept lower margins, so this can be considered only a short-term pricing situation.

در وهله دوم، هر چیزی که برای اولین بار به بازار عرضه می شود، هیچ رقابتی ندارد و همچنین دارای گزینه تنظیم قیمت غیر معمول و بالا می باشد. با این حال، چنین محیطی با حاشیه سود بالا به طور حتم رقبایی را که مایل به پذیرش حاشیه سود پایین هستند، جذب خواهد کرد، بنابراین می توان این وضعیت را فقط یک وضعیت قیمت گذاری کوتاه مدت در نظر گرفت

مقالات انگلیسی جدید رشته مدیریت بازاریابی

Third, the company can charge a premium for a lengthy time period if it can lock out the competition with a patent. If the market is sufficiently rich, competitors will strive to create work-arounds to the patent or simply invade the market with lower prices once the patent expires. Thus, this is a long-term pricing solution but with a definite termination date as represented by the patent expiration date.

در وهله سوم، اگر شرکت بتواند رقابت را با حق ثبت اختراع از سایرین بگیرد، می تواند برای مدت طولانی مزایا دریافت کند. اگر بازار به اندازه کافی غنی باشد، رقبا تلاش می کنند تا زمینه دور زدن اختراع ثبت شده را ایجاد کنند یا به محض انقضا ثبت اختراع، به راحتی با قیمت های پایین تر در بازار بتازند. بنابراین، این یک راه حل برای قیمت گذاری بلند مدت، اما با یک تاریخ خاتمه مشخص است که توسط تاریخ انقضا ثبت اختراع نشان داده شده است.

All three of the preceding scenarios comprise a small minority of the areas in which a company competes, but they can make up a substantial proportion of its profitability. Thus, the management team should be aware of and exploit them to the greatest extent possible.

هر سه سناریوی قبلی دربردارنده حوزه های رقابت کمی برای شرکت می باشند، اما می توانند بخش قابل توجهی از سودآوری را شکل دهند. بنابراین، تیم مدیریت باید از آنها آگاهی داشته و تا حد ممکن از آنها بهره ببرد.

 Eliminate Unprofitable Products

حذف محصولات بی سود

Pareto analysis holds that 80 percent of the activity in a given situation is caused by 20 percent of the population. This rule is strongly applicable to the profitability of a company’s products, where 80 percent of the total profit is generated by 20 percent of the products. Of the remaining 80 percent of the product population, it is reasonable to assume that some make no profit at all. Consequently, financial analysis should encompass   the regularly scheduled review of all company product offerings to deter- mine which products should be withdrawn from the marketplace. This analysis is valuable for these reasons:

تجزیه و تحلیل پارتو معتقد است که 80 درصد فعالیت در یک وضعیت معین، توسط 20 درصد از جمعیت به دست می آید. این قانون به شدت در مورد سودآوری محصولات یک شرکت قابل اجرا است و در آن 80 درصد از کل سود توسط 20 درصد از محصولات ایجاد می شود. منطقی است که تصور کنیم از 80 درصد باقیمانده جمعیت محصول، برخی اصلاً سود نمی برند. در نتیجه، تجزیه و تحلیل مالی باید به منظور تعیین اینکه کدام محصولات باید از بازار خارج شوند، دربردارنده بررسی برنامه ریزی شده منظم از تمام پیشنهادات محصولات شرکت باشد. این تحلیل به این دلایل ارزشمند می باشد:

• پیچیدگی. به طور کلی، تعداد بسیار زیاد محصول، به دلیل نیاز به پشتیبانی شان، منجر به پیچیدگی بیش از حد سیستم شرکت می شوند.
• موجودی بیش از حد. هر محصول معمولاً حاوی چند بخش منحصر به فرد است که به فضای ذخیره سازی اضافی در انبار و همچنین سرمایه در گردش نیاز دارد و در خطر منسوخ شدن احتمالی قرار دارد.
• زمان مهندسی. اگر تغییراتی در محصولات ایجاد شود، کارکنان مهندسی باید اسناد مسیریابی مواد و نیروی کار را به روز کنند، همه اینها زمان بر است.
• پژوهش بازاریابی. بخش بازاریابی معمولاً دارای یک سری پژوهش منحصر به فرد هر محصول می باشد که این باید آن ها را بطور دوره ای بروزرسانی و مجدد چاپ نمود. همچنین ممکن است این بخش یک کمپین تبلیغاتی جداگانه برای هر محصول یا گروهی از محصولات پیاده کند که این امر می تواند مقرون به صرفه نباشد.

■       Servicing cost. The customer support staff must be trained in the unique features of each product, so they can adequately answer customer questions.

• هزینه سرویس دهی. کارکنان بخش پشتیبانی مشتری، باید در مورد ویژگی های منحصر به فرد هر محصول آموزش ببینند، بنابراین تا بتوانند بطور مناسب به سوالات مشتری پاسخ دهند.

■       Warranty cost. Some products have a considerable warranty cost, possibly due to design flaws or inadequate materials that require sizable warranty reserves.

• هزینه گارانتی. برخی از محصولات دارای هزینه گارانتی قابل توجهی هستند که احتمالاً به دلیل نقص در طراحی یا مواد ناکافی می باشد و مستلزم ذخایر قابل ملاحظهی برای ضمانت می باشند

Cancellation Decision

تصمیم برای حذف

Only direct costs should be used in calculating the profitability of a product for purposes of the cancellation decision. This results in the next formula:

نظرات مربوط به این فرمول در ادامه ارائه می شوند و با شماره های کنار هر خط در فرمول مطابقت دارند:

دانلود ترجمه مقاله مدیریت بازاریابی

1.       Standard list price. If a product has a number of prices based on volume discounts or other criteria, then create a model to determine the break-even price below which no profit is earned. The result may be a decision not necessarily to cancel the product but rather to not sell it at less than a certain discounted price, below which it makes no profit.

1. لیست قیمت استاندارد. اگر کالایی بر اساس تخفیف های حجمی یا سایر معیارها دارای چند قیمت باشد، آنگاه مدلی برای تعیین قیمت سر به سر ایجاد می شود که زیر آن قیمت هیچ سودی حاصل نمی شود. ممکن است نتیجه الزاما تصمیم به حذف محصول نباشد، بلکه تصمیم گرفته شود تا محصول با قیمتی کمتر از قیمت تخفیف خورده مشخصی که زیر آن قیمت هیچ سودی نخواهد داشت، به فروش نرسد

2.       Commission. If a salesperson’s commission is clearly identifiable with a specific product and will not be earned if the product is not sold,   then include the commission in the product cost.

2. کمیسیون. اگر کارمزد یک فروشنده به طور واضح با کالای خاصی قابل شناسایی است و در صورت عدم فروش محصول، سودی به دست نیاورد، در این صورت کارمزد را در هزینه محصول می گنجاند.

3.       Buyer discount. The inclusion of buyer discounts  in  the  calculation calls for some judgment. It should not be included if discounts are a rare event and comprise only a small dollar amount. If discounts are common, then calculate an average discount amount and  deduct it from the standard list  price.

3. تخفیف خریدار. گنجاندن تخفیف های خریدار در محاسبه، احتیاج به قضاوت دارد. اگر تخفیف یک اتفاق نادر است و فقط شامل مبلغ کمی دلار می شود، نباید در محاسبه گنجانده شود. اگر تخفیفات امری رایج است، یک مقدار تخفیف متوسط ​​را محاسبه کرده و از لیست قیمت استاندارد کسر می شود.

4.       Material cost. This is the cost of any materials included in the manufacture of a product.

4. هزینه مواد. این هزینه شامل هزینه تمام مواد موجود در ساخت یک محصول می باشد.

5.       Scrap cost. If a standard amount of scrap can be expected as part of the production process that is specifically identifiable with a product, then include this cost in the profitability calculation.

5. هزینه استهلاک. اگر می توان مقدار استاندارد استهلاک را به عنوان بخشی از فرآیند تولید، پیش بینی نمود و به طور خاص با یک محصول قابل شناسایی است، پس این هزینه را در محاسبه سودآوری گنجانده می شود.

6.       Outsourced processing. If any production  work  related  to  the  product is completed by an outside entity, then the cost of this work should     be included in the calculation on the grounds that the entire cost of    the outsourced processing will be eliminated along with the product.

6. پردازش برون سپاری شده. اگر تمامی کار تولیدی یک محصول توسط یک نهاد خارجی انجام شده باشد، هزینه این کار باید در محاسبه لحاظ شود، زیرا کل هزینه پردازش برون سپاری شده همراه با محصول حذف خواهد شد

سفارش ترجمه تخصصی رشته مدیریت بازاریابی

7.       Inventory carrying cost. This should be only the incremental inventory carrying cost, which is usually just the interest cost of the company’s investment in inventory specifically related to the product. It should not include the cost of warehouse storage space or insurance, since both of these costs are fixed in the short term and are very unlikely to change as a result of the elimination of a single product. For example, a company may lease a warehouse and be obligated to make monthly lease payments irrespective of the amount of storage space being taken by inventory used for a specific product.

7. هزینه حمل موجودی. این هزینه فقط باید شامل هزینه افزایشی حمل موجودی باشد که معمولاً فقط هزینه بهره از سرمایه گذاری شرکت بر موجودی کالا را در نظر می گیرد که به طور خاص مربوط به محصول است. این هزینه نباید شامل هزینه فضای ذخیره سازی انبار یا بیمه باشد، زیرا هر دوی این هزینه ها در کوتاه مدت ثابت می شوند و بعید است در نتیجه حذف یک محصول واحد تغییر کنند. به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت یک انبار را اجاره کند و موظف باشد ماهانه بدون در نظر گرفتن اینکه چه مقدار از فضای ذخیره سازی توسط موجودی یک کالای خاص استفاده شده، اجاره پرداخت نماید.

8.       Packaging cost. Include the cost of any packaging materials used to contain and ship the product, but only if those materials cannot be used for other products.

8. هزینه بسته بندی. شامل هزینه هر نوع مواد بسته بندی مورد استفاده برای محتوی و حمل کالا می باشد، فقط درصورتی که این مواد برای محصولات دیگر قابل استفاده نباشد.

9.       Unreimbursed shipping cost. If the company is absorbing the cost of shipments to customers, then include this cost, net of volume discounts from  the shipper.

9. هزینه حمل و نقل پرداخت نشده. اگر شرکت هزینه حمل تا مشتری را به عهده گیرد، آنگاه باید در این هزینه، حجم خالص تخفیف ها از سوی حمل کننده در نظر گرفته شود.

10.     Warranty cost. Though normally a small expense on a per-unit basis,  an improperly designed product or one that includes low-quality parts may have an extremely high average warranty cost. If significant, this cost should be included in the profitability analysis.

10. هزینه گارانتی. اگرچه به طور معمول هزینه ناچیزی به ازای هر واحد وجود دارد، اما ممکن است محصولی با طراحی نامناسب یا قطعات کم کیفیت، هزینه گارانتی ​​بسیار بالاتر از حد متوسط داشته باشد. اگر این هزینه قابل توجه باشد، باید در تجزیه و تحلیل سودآوری لحاظ شود.

In addition, please note that production labor costs are not included  in the preceding calculation. The reason is that production labor rarely  varies directly with the level of production; instead, a fixed number of workers will be in the production area every day, irrespective of the volume of work performed. Thus, the cancellation of a product will not impact the number of workers employed.  If  a  product  cancellation  will  result  in  the verifiable and immediate elimination of labor positions, however, then the incremental cost of the eliminated labor should be included in the calculation.

علاوه بر این، لطفا توجه داشته باشید که هزینه های کار تولید در محاسبه قبلی لحاظ نشده است. دلیل این امر این است که بندرت پیش می آید که کار تولید بطور مستقیم با سطح تولید تغییر کند؛ در عوض، بدون توجه به حجم کار انجام شده، روزانه تعداد معینی از کارگران در حوزه تولید حضور خواهند داشت. بنابراین، حذف یک محصول تاثیری بر تعداد کارگران شاغل نخواهد داشت. اگر حذف محصولی منجر به حذف قابل اثبات و فوری موقعیت های شغلی کارگری شود، در این صورت باید هزینه افزایشی حذف شده نیروی کار را در محاسبه لحاظ نمود.

Exit Costs

هزینه های خروجی

ترجمه تخصصی رشته مدیریت بازاریابی

An additional consideration when reviewing a potential product cancellation is the existence of any exit costs. These costs can include:

یک ملاحظه دیگری که هنگام حذف احتمالی محصول بررسی می شود، وجود هر گونه هزینه خروجی است. این هزینه ها می تواند شامل موارد زیر باشد:

■       Contractual obligations. Customers may have entered into contracts with the company for it to provide them with the product for a certain period of time. There may be an early termination fee contained within these contracts.

• تعهدات قراردادی. ممکن است مشتریان برای تهیه محصول برای مدت زمان مشخصی با این شرکت قرارداد بسته باشند. ممکن است در این قراردادها هزینه فسخ زودتر از موعد قرارداد وجود داشته باشد.
• دارایی های ثابت. در صورت حذف یک محصول، ممکن است دیگر نیازی به تجهیزات تولیدی مختلف نباشد. در یک محیط ساخت سلولی، که در آن از تجهیزات کوچکتر و با قابلیت تنظیم بیشتر استفاده می شود، احتمالاً چنین دستگاه هایی جایگزین ساخت سایر محصولات می شود. در غیر اینصورت، شرکت باید تجهیزات را بفروشد، که ممکن است منجر به شناسایی سود یا زیان شود. به طور کلی بهتر است بلافاصله این تجهیزات را بفروش برسد، زیرا در غیر این صورت فضای ارزشمندی را اشغال می کند و شرکت بلافاصله از هرگونه درآمد فروش استفاده خواهد کرد.

 ■      Inventory. There may be raw materials or finished goods on hand that must be dispositioned, probably at a loss. This is less of an issue for  raw materials if there is extensive cross-usage of components among multiple products, since the raw materials can be used elsewhere. As  for finished goods, they can be drawn down to zero before officially canceling a product, or they can be sold off to a third party in bulk at    a  lower price.

• موجودی. ممکن است مواد اولیه یا کالای تمام شده ای در دسترس باشد که احتمالاً باید با ضرر دفع شود. اگر از اجزای سازنده چندین محصول استفاده متقابل زیادی شود، این مسئله برای مواد اولیه کمتر مورد توجه گیرد، زیرا می توان از این مواد اولیه در جای دیگری استفاده نمود. در مورد کالاهای ساخته شده، می توان آنها را قبل از حذف رسمی کالا به صفر رساند، یا می توان آنها را به صورت عمده به شخص ثالث با قیمت پایین فروخت.

■       Severance costs. If an entire product line is being shut down, then the company may lay off all of the people who worked on that line. This will likely involve a variety of severance costs.

• هزینه های سنوات خدمت. اگر یک خط تولید کامل در حال تعطیل شدن باشد، شرکت می تواند تمام افرادی را که در آن خط کار می کردند را اخراج کند. این امر احتمالاً شامل انواع مختلف هزینه های سنوات خدمت رابطه خواهد بود.

■       Warranties. The company may have an obligation to maintain product warranties for some period of time, during which it should retain trained customer service personnel and sufficient stocks of repair parts and  replacement products.

• ضمانت ها. ممکن است شرکت موظف باشد تا برای مدتی ضمانت محصولات را حفظ نماید، در طی این مدت باید پرسنل آموزش دیده ای برای خدمات مشتری و سهام کافی برای تعمیر قطعات و جایگزینی محصولات داشته باشد.

Of the exit costs just noted, the inventory cost can be reduced by gradually draining inventory levels and then timing the product cancellation date to coincide with minimal remaining inventory. The fixed asset expense can be similarly managed by avoiding new equipment investments as the cancellation date approaches. The other expenses are not so easily managed but are still nonrecurring in nature—they are incurred only once. Thus, exit costs should be considered only for the timing of a product cancellation, not in regard to whether the cancellation should occur at all.

بواسطه هزینه های خروجی که صرفاً به آنها اشاره شد، می توان هزینه موجودی را با تخلیه تدریجی سطح موجودی و سپس زمان بندی برای حذف محصول در زمانی که حداقل موجودی باقیمانده است، کاهش داد. به طور مشابه می توان هزینه دارایی ثابت را با جلوگیری از سرمایه گذاری بر تجهیزات جدید در تاریخ نزدیک به حذف محصول مدیریت کرد. هزینه های دیگر به راحتی مدیریت نمی شوند، اما ماهیت آنها همچنان غیرتکرار شونده است –آنها فقط یک بار تحمیل می شوند. بنابراین، هزینه های خروجی فقط باید در زمان حذف محصول در نظر گرفته شود، نه با توجه به اینکه آیا اصلاً باید حذف شود یا خیر.

Application of Overhead to Product Costs

استفاده از هزینه های سربار در هزینه های محصول

When conducting a product cancellation analysis, care must be taken not    to assume that some expenses will be eliminated along with a product. Instead, an expense may have been allocated to a product but will still remain once the product has been canceled. The same pool of overhead costs must now be spread over a smaller number of remaining products, which increases the allocated cost per product and makes the remaining products appear to be even less profitable. This can lead to a continuous series of product eliminations that leaves a company in a much less profitable situation than when it started eliminating products.

هنگام تجزیه و تحلیل برای حذف محصول، باید مراقب باشید که تصور نکنید برخی از هزینه ها همراه با محصول حذف می شوند. در عوض، ممکن است هزینه ای به یک محصول اختصاص داده شده باشد، اما پس از حذف  محصول، همچنان باقی بماند. در حال حاضر همین مجموعه هزینه های سربار باید در تعداد کمتری از محصولات باقیمانده پخش شود و این امر باعث افزایش هزینه اختصاص یافته به هر محصول می شود و به نظر می رسد محصولات باقیمانده از سودآوری کمتری برخوردار باشند. این امر می تواند منجر به حذف مداوم محصولاتی شود که شرکت نسبت به زمان آغاز حذف آن ها، در وضعیت سوددهی بسیار کمتری قرار گرفته است.

Thus, a product should be eliminated only when its price is lower than its totally variable costs, which were described earlier. This should greatly reduce the number of cases where the product price will be low enough to warrant product elimination. By using this approach, a company will tend   to have a broader diversity in its product offerings, but only under the assumption that it can continue to afford the extra labor required to keep track of these more diverse products, which can include a larger number of component parts, product designs, advertising campaigns, and so on.

بنابراین، صرفاً زمانی کالا باید حذف شود که قیمت آن کمتر از هزینه های کاملاً متغیری است که قبلاً توضیح داده شد. باید تا حد زیادی تعداد مواردی را کاهش داد که در آن قیمت محصول به اندازه کافی پایین است که حکم حذف محصول داشته می شود. با استفاده از این روش، شرکت تمایل دارد که تنوع گسترده تری در ارائه محصولات خود داشته باشد، اما تنها با این فرض که می تواند از پس کار اضافی مورد نیاز برای پیگیری محصولات متنوع تر بر بیاید که می تواند شامل بخش های بیشتری از محصولات، تعداد بیشتری طرح برای محصول، کمپین های تبلیغاتی و غیره باشد.

Example    

مثال

Acorn Company has three products, whose margins and other information are shown in the table. The company has $100,000 of overhead costs, which it allocates based on the number of units sold. Acorn sells  a combined total of 15,000 units of all three of its products, so each  one receives an overhead charge of $6.66 ($100,000 overhead expense/15,000 units).

شرکت اکرون دارای سه محصول است که حاشیه سود و سایر اطلاعات آن در جدول نشان داده شده است. این شرکت 100.000 دلار هزینه سربار دارد که براساس تعداد دستگاه های فروخته شده مشخص می شود. اکرون  در مجموع 15.000 دستگاه از هر سه محصول خود را به فروش می رساند، بنابراین هر یک از آنها 6.66 دلار (100.000 دلار هزینه سربار/ 15.000 واحد ) هزینه سربار دریافت می کند.

 

 

Based on this analysis, Acorn elects to stop selling Product Alpha, which has a fully burdened loss of $2,490. The company does not lose any overhead expenses as a result of this product elimination, so the same $100,000 must now be allocated among products Beta and  Charlie; this results in an increased overhead charge per unit of $7.41 ($100,000 overhead expense/13,500 units). The results appear in the next table.

اکرون بر اساس این تجزیه و تحلیل، تصمیم گرفت فروش آلفا را متوقف کند، که به طور کامل متحمل2.490 دلار ضرر شد. این شرکت در نتیجه حذف این محصول هیچ گونه هزینه سرباری را از دست نمی دهد، بنابراین اکنون باید همان 100.000 دلار را به محصولات بتا و چارلی اختصاص دهد. این منجر شد تا هزینه سربار در هر واحد 7.41 دلار (100.000 دلار هزینه سربار/ 13،500واحد) افزایش یابد. نتایج در جدول بعدی ظاهر می شود.

 

 

Now the Product Beta margin has become negative, with a fully burdened loss of $1,435. Acorn therefore stops selling Product Beta. Overhead expenses do not decline as a result of this product cancellation, so now the entire overhead cost is allocated to Product Charlie, at a rate of $10.00 per unit ($100,000 overhead expense/10,000 units). The result is shown in the next table.

مقالات ترجمه شده رشته مدیریت

اکنون حاشیه سود محصول بتا متحمل ضرر کاملاً سنگین و منفی 1435 دلاری شده است. بنابراین اکرون فروش محصول بتا را متوقف می کند. هزینه های سربار در نتیجه حذف  این محصول کاهش نمی یابد، بنابراین در حال حاضر کل هزینه سربار به محصول چارلی، با نرخ 10.00 دلار در هر واحد  (100000 دلار هزینه سربار/10 هزار واحد ) اختصاص یافته است. نتیجه در جدول بعدی نشان داده شده است.

 

 

Based on the new cost allocation, Acorn cancels Product Charlie   as well and now finds itself out of business! It has gone from a profit- able company to a bankrupt one, because it included fixed overhead costs in its product cancellation decisions.

بر اساس تخصیص هزینه جدید، اکرون محصول چارلی را نیز حذف می کند و اکنون خود را از کار بیکار میبیند! این شرکت از یک شرکت سودآور به یک شرکت ورشکسته تبدیل شده است، زیرا هزینه های سربار ثابت را در تصمیمات حذف محصول خود گنجانده است.

Immediate  Liquidation Option

گزینه فروش فوری دارایی‌ها

In some cases, financial analysis reveals that some products are unprofitable, but management chooses to keep those products for a limited period of time in order to use up remaining stocks of inventory. If so, determine how much money the company would receive by selling off the remaining stocks to a third party right now rather than waiting for them to be used    up in production of the product. Selling off the remaining stocks may be a better option if the underlying product is minimally profitable and does not sell well, since one can instead convert the stock immediately into cash.

در برخی موارد، تجزیه و تحلیل مالی نشان می دهد که برخی از محصولات بی سود هستند، اما مدیریت تصمیم می گیرد که این محصولات را برای مدت زمان محدود نگه دارد تا از سهام باقیمانده موجودی آن استفاده کند. در این صورت، تعیین کنید که در حال حاضر شرکت با فروش سهام باقیمانده به شخص ثالث چه مبلغی دریافت خواهد کرد به جای اینکه منتظر بمانید تا آنها در تولید محصول مورد استفاده قرار گیرند. اگر کالای اساسی سودآوری کمی داشته باشد و فروش خوبی نداشته باشد، فروش سهام باقیمانده می تواند گزینه بهتری باشد، زیرا می توان سهام را بلافاصله به پول نقد تبدیل کرد.

Key Product Concerns

نگرانی های اصلی محصول

Another consideration is that an unprofitable product may be of critical importance to customers. If so, it may be useful to offer an upgrade path   to another (presumably more profitable) product that provides them with the required level of functionality. If there is no obvious replacement, the product cancellation process is likely to be greatly prolonged until a new upgrade product can be readied for service.

ملاحظه دیگر این است که ممکن است محصول بی سود برای مشتریان بسیار مهم باشد. در این صورت، ممکن است ارائه مسیر ارتقا به محصول دیگری (احتمالاً سودآورتر) که سطح عملکرد لازم را برای آنها فراهم می کند، مفید باشد. اگر جایگزین واضحی وجود نداشته باشد، ممکن است فرآیند حذف محصول تا زمانی که محصول ارتقا یافته جدید آماده سرویس دهی شود، بسیار طولانی شود.

Even if a product is clearly unprofitable, it may be needed by a key customer who orders other, more profitable products from the company.   If so, combine the profits of all sales made to that customer to ensure that the net combined profit is sufficiently high to warrant the retention of the unprofitable product. If this is not the case, consider canceling the unprofitable product and negotiating with the customer for a price reduction on other products in order to retain the customer.

حتی اگر محصولی به وضوح بی سود باشد، ممکن است مورد نیاز مشتری مهمی باشد که سایر محصولات سودآور را از شرکت سفارش می دهد. در این صورت، سود کل فروش های حاصل شده به آن مشتری را با هم ترکیب کنید تا اطمینان حاصل کنید که سود خالص ترکیبی به اندازه کافی بالاست و می تواند حفظ محصول بی سود را تضمین کند. اگر اینگونه نیست، برای حفظ مشتری، حذف محصول بی سود و مذاکره با مشتری برای کاهش قیمت سایر محصولات را در نظر بگیرید.

Another cancellation issue is the presence of dependent products.  There may be ancillary products that are supplements to the main product and that provide additional profits to the overall product line. For example, the profit margin on a cell phone may be negative, but there may be a sufficiently high profit level on extra cell phone batteries, car chargers, headsets, and phone covers to more than offset the loss on the initial product sale. In these cases, the margins on all ancillary products should    be included in the profitability analysis.

مسئله دیگر در مورد حذف، وجود محصولات وابسته است. ممکن است محصولات جانبی وجود داشته باشد که مکمل های محصول اصلی باشند و سودهای اضافی برای کل محصولات ایجاد کنند. به عنوان مثال، ممکن است حاشیه سود تلفن های همراه منفی باشد، اما میزان سود باتری های اضافی تلفن های همراه، شارژرهای اتومبیل، هدست ها و کاورهای تلفن به اندازه کافی بالا باشد تا زیان حاصل از فروش اولیه محصول را جبران کند. در این موارد، حاشیه سود کلیه محصولات جانبی باید در تحلیل سودآوری لحاظ شود.

Dropping an Entire Product Line

رها کردن کل خط تولید محصول

The point has already been made that only variable costs should be considered when making the decision to cancel a product. The reason is that associated overhead costs are rarely eliminated when a single product is canceled. However, this is no longer the case if an entire product line is canceled. There may very well be a production facility, advertising  campaign, and product manager  associated  with  a  full  product  line, so all of these costs will be eliminated if the line is canceled. Thus, the range   of impacted costs increases as the scope of the potential cancellation expands.

این نکته قبلاً بیان شد که هنگام تصمیم گیری برای حذف یک محصول، صرفاً باید هزینه های متغیر در نظر گرفته شود. دلیلش این است که در صورت حذف یک محصول، هزینه های سربار به ندرت حذف می شوند. با این حال، اگر کل خط تولید حذف  شود، دیگر این مورد وجود ندارد. ممکن است یک مرکز تولید، کمپین تبلیغاتی و مدیر محصولی مرتبط با خط کامل تولید محصول وجود داشته باشد، بنابراین در صورت حذف خط، همه این هزینه ها حذف خواهند شد. بنابراین، دامنه هزینه های متاثر، با افزایش دامنه حذف احتمالی افزایش می یابد.

Example    

مثال

سفارش ترجمه تخصصی رشته مدیریت

شرکت چست نات طیف گسترده ای از محصولات مبلمان چوب سخت را تولید می کند که آنها را به خطوط تولید با انواع چوب های جنگلی تقسیم می کند. خط امپریال این شرکت فقط از چوب ماهون تشکیل شده است، که محبوبیت آنها در دهه گذشته به طور قابل توجهی کاهش داشته است. خط امپریال صرفاً توسط تاسیسات چست نات ولزلی تولید شده است و در آن محصولات بچه گانه استار برایت و کابینت های حمام کلین اوی با همان تجهیزات مورد استفاده برای خط امپریال تولید می شود. خط تولید امپریال طی سال گذشته 183،000 دلار حاشیه سود ناخالص ایجاد کرد. از آنجا که تأسیسات ولزلی محصولات دیگری نیز تولید می کند، هزینه آن نمی تواند مستقیماً با خط امپریال مرتبط باشد. با این حال، تجزیه و تحلیل دقیق تر هزینه های سربار نشان می دهد که در صورت حذف خط تولید امپریال، این هزینه های سالانه حذف خواهد شد:

 

 

Another way of looking at a product line cancellation is that it allows a company to concentrate more of its marketing funds on the remaining product lines. If targeted effectively, the extra marketing expenditure can disproportionately increase sales for the remaining product lines, thereby leading to an incremental increase in profits.

روش دیگر بررسی حذف خط تولید این است که به شرکت اجازه می دهد تا بیشتر بودجه بازاریابی خود را در خطوط باقیمانده محصول متمرکز کند. اگر به طور موثر هدف گذاری شود، هزینه های اضافی بازاریابی می تواند باعث افزایش نامتناسب فروش محصولات باقیمانده شود و در نتیجه منجر به افزایش فزاینده سود شود.

Timing of Product Cancellations

زمان حذف محصول

The discussion thus far has assumed that an analyst must root through a  vast array of products that have been sold for many years, searching for those few items that should be canceled. A better approach is to constantly review products that have just been launched and monitor their sales and margins on a monthly basis. If they do not achieve their profit potential, then an immediate kaizen costing review should take place to see if the product’s performance can be improved. If this cannot be achieved, or if revenue levels are inordinately low, then the product should be canceled    as  soon  as possible.

در این بحث، فرض بر این بوده است که یک تحلیل گر باید مجموعه وسیعی از محصولات را که سال های زیادی فروش داشته اند را ریشه یابی کند و به دنبال موارد معدودی باشد که باید حذف  شوند. یک روش بهتر این است که دائماً محصولاتی را که به بازار عرضه شده اند، بررسی کنید و ماهانه بر میزان فروش و حاشیه سود آنها نظارت کنید. اگر آنها به پتانسیل سود خود نرسند، در آن صورت باید هزینه یابی فوری کایزن انجام شود تا مشاهده شود که آیا می توان عملکرد محصول را بهبود بخشید یا خیر. در صورت عدم دستیابی به این هدف، یا اگر سطح درآمد بسیار ناچیز باشد، باید محصول را در اسرع وقت حذف کرد.

By eliminating products sooner rather than later, a company keeps its staff focused on either the continuing sale of its best products or the development of those new products that appear to have the best profit potential. It does  not spend time on products that return little or no profit.

شرکت با حذف زودهنگام محصولات، کارکنان خود را به ادامه فروش بهترین محصولات یا تولید آن دسته از محصولات جدیدی معطوف می کند که به نظر می رسد بهترین پتانسیل سود را دارند. این زمان را صرف محصولاتی نمی کند که سود کمی دارند یا سود ندارند.

Finally, the frequency of product profitability reviews will be greatly dependent on product life cycles. If products have very short life cycles, then sales levels will drop rapidly once products enter the decline phase  of their life cycles, potentially leaving the company with large stocks of excess inventory. In these situations, it is critical to conduct frequent reviews in order to keep a company’s investment in working capital from becoming  excessive.

سرانجام، دفعات بررسی سودآوری محصول تا حد زیادی به چرخه های عمر محصول بستگی خواهد داشت. اگر محصولات دارای چرخه عمر بسیار کوتاه باشند، پس از ورود محصولات به مرحله کاهش چرخه های زندگی، میزان فروش به سرعت کاهش می یابد و به طور بالقوه سهام بزرگ موجودی مازاد کنار گذاشته می شود. در این شرایط، انجام بررسی های مکرر برای جلوگیری از سرمایه گذاری بیش از حد شرکت بر سرمایه در گردش بسیار اهمیت می یابد.