سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

در این وبلاگ، جدیدترین مطالب و مقالات مربوط به رشته مدیریت و حسابداری قرار داده خواهد شد

ترجمه تخصصی مدیریت آموزشی با موضوع مسیحیت

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۳:۲۲ ب.ظ

" به راستی که آموزش و پرورش مسیحی چیست؟" این سوال در سال 1964 بیان شد که پروفسور سارا لیدل پاسخی را تحت عنوان " توافق نزدیک"  بیان کرد: " هر دو این موارد رشته های علمی علوم الهی و آموزشی می باشد" ( 1964، 208؛ حروف مایل متعلق به من می باشد). هرچند، رسیدن به این توافق، امری آسان نبوده است؛ علیرغم اینکه نظیر چنین گفته هایی به نظر آسان می رسد، بیشتر گفتگو ها چه در گذشته و چه امروزه نیازمند شفاف سازی معنی آموزشی و علوم الهی، هستند. این شفاف سازی، کانون مطالعه پیش روست. با مروری تاریخی درباره پیشبرد مشارکت آموزشی و الهیات در صفحات آموزش های مذهبی که در طول 50 سال اخیر شروع شده و من مسیرهایی را برای الهیات ( خداشناسی) عمومی و کاربردی آموزش و پرورش مسیحیت، پیشنهاد میدهم. در طی 50 سال اولیه آن، آموزش سعی در راهنمایی و هدایت رشته آموزش مذهبی و ژورنال های آن داشت ( REA 1906). در 50 سال اخیر، الهیات به این مشارکت، ملحق شد. با موافق و هم نظر بودن با خانم لیدل، من باور دارم که نقطه شروع اصلی برای درک این مشارکت، کار رندولف کرامپ میلر، می باشد. در سال 1950، او کتاب راه شکننده ای را به نام سرنخی به آموزش و پرورش مسیحیت، منتشر نمود. این کتاب، همراه با تمام ویرایش هایی که بر روی آن از سال 1985 تا 1978 انجام شد، توضیحاتی درباره این موضوع که باز بودن و مشارکت الهی متقابل، میتواند چه مسئله ای را به تحقیقات علوم اجتماعی و آموزشی، پیشنهاد دهد، تصحیح نمود.

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

 

 

زمینه متن : تعارض الهیات و آموزش و پرورش

مدرس های مذهبی در دهه های 1940 و 1950، مناقشه ای را برهم زدند و یک متد "علمی" آموزشی همراه با رفتار (اخلاق) مسیحیان پروتستان، در طول سال های اولیه ارتباط آموزش مذهبی، پیروز شد. سپس در اواخر دهه 1930، بارتیان بر نئو-ارتودوکس آموزش مسیحیت تاثیر گذاشته و کانون آموزش و پرورش را به چالش کشید.  تعارضی که به دنبال این موضوع، پیش آمده، گرم و تفرقه انداز شده است ( سیمور 2003). به عنوان مثال، در آنالیزهای تاریخی " مرزهای آموزش و پرورش مذهبی"، کندینگ بروباکر کلی (1959)، موقعیت آموزش نئو ارتودوکس را به عنوان " رنسانس واقعی، اقدامی برای تفکری عمیق" تعریف کرد (489؛ همچنین هومریگیسن 1953، را نیز مشاهده کنید). با تاثیر از این مورد، انگس مک لین (1960) با مدرسان مذهبی لیبرال، مواجه شد:

در اواخر دهه 20، من پرسش نامه ای را درباره تفکر الهی در آموزش و پرورش مذهبی پروتستان ها، درست کردم. به صورت خلاصه، متوجه شدم که این موضوع نه تنها هیچ سیستم الهی قابل تشخیصی ندارد، بلکه تمام افکار ناپخته، ساده لوحانه را در بین بچه ها پیدا کردم.... که همتای آنان در مطالب نوشتاری بود (16).

به این علت که مدرسان نئوارتودکس دوباره ادعا کردند که سنت های زنده مسیحیت برای تبدیل و رستگاری، امری ضروری است.

در عوض، مدرسان مذهبی لیبرال پروتستان نگران بودند که برپایی دوباره قدرت برای الهیات، تلاش های آنان را برای مسئولیت پذیری و ایمان فعالیت های وزارتخانه، منحرف نماید. هریسون الیوت ( 1950) اشاره کرد که فراخوانی بسیار مدرسان مذهبی برای پیشرفت زندگی انسان هاست. این روند جهت تصویب فراخوانی، در تجربه های انسانی کشف شده است، نه در سنت. آموزش و پرورش نیازمند توجهی برای روندی " خلاقانه و رستگاری بخش دارد.... که مورد استفاده قرار گرفته و مورد اعتماد باشد" (198؛ همچنین باور 1960 را نیز مشاهده کنید). سوفیا فهز (1960) درباره ابراز نگرانی و اهمیت اجباری، بیان کرد که بازگشت به سنت ها، توجه آموزش و پرورش مذهبی را محدود ساخته است. او نئوارتودکس را برای " حذف میراث تاریخی مسیحیت از مشاهدات طبیعی، افکار بررسی و منطقی، مورد سرزنش قرار داد" (172).

در اواسط دهه 1950، مدرسان در بین دو سر این تعارض قرار گرفتند. فیلسوف آموزش و پرورش، تئودور گرین (1954)، هر دو امر آموزش و پرورش و الهیات را در این تعارض، سرزنش کرد. با تمرکز بر روی مذهب، او بیان کرد: " اگر مذهب عقیده ای را خلاف منطق عنوان کند، بی هیچ قید و شرطی ارتودوکسی را بیشتر از هر عقیده ای درباره خدای حاضر ارزشمند کرده و تلقین فکری برای ترغیب و آموزش منطقی در عقاید درست، جهت رشد اساسی و حسابی روحی، کاهش میدهد." در عوض، او " آموزش و پرورش علمی" را برای تبدیل شدن به " غرور دستیابی روشنفکری و فنی" به چالش کشید (84).

اتصال بخش های تقسیم شده (جدا شده)

کار رندولف کرامپ میلر از طریق بن بستی که توسط آموزش و پرورش لیبرال مذهبی و نئو اورتودکسی ایجاد شده بود، شکسته شد ( ملشرت 2002، 299). با تمرکز بر روی رابطه مان با خدا، درباره مطالعه سنت ها، و مشارکتمان با خدا در بهبودی خلقت، گرایش وی " دوره بارآور، و تقریبا با نشاطی" را برای آموزش و پرورش مذهبی مسیحیت، باز کرد ( لیدل 2002،  294).

پس از اینکه او ویرایشگر آموزش و پرورش مذهبی شد، پوشش موضوعات الهی افزایش یافت. اما همچنان مشارکت ها با توجهات بازیابی شده نسبت به موضوعات آموزشی که در گذشته با صفاحات ژورنال ها پر شده بود، افزایش یافت که این مورد هدف آموزش و پرورش مذهبی؛ آموزش عالی، آموزش اخلاقی و شخصیت، مقایسه یهودیت، کاتولیک و پروتستان ها؛ مسئولیت آموزش و پرورش برای نشان یابی مسائل اجتماعی مانند نژاد، کار، خانواده و اقتصاد می باشد. علاوه بر این، او در منابع، الهیات را برای این رشته و اتصال این موارد به کاربرد آموزش و پرورش، مورد جستجو و کندوکاو قرار دارد. به عنوان مثال، گزینه هایی مانند خداشناسی دینی، نوع یزدان شناسی، یزدان شناسی مخصوص که به صورت فرهنگی کنترل شده است، دیدگاه های آسیایی و آمریکای لاتین، و بالاتر از همه موارد ذکر شده، روند علم الهیات را نیز تحت بررسی قرار داد ( بونینو 1971، دورکا و اسمیت 1976؛ فالا 1953؛ کولار 1972؛ مک کانل 1968؛ ون برن 1965).

واضح است که میلر، خداشناسی را با تحقیقاتی درباره پیشرفت انسانی، زندگی گروهی و آموزش و پرورش متصل کرده است. همانند هر متفکر دیگری، کار میلر به خاطر التقاطی بودن، مورد انتقاد قرار گرفت. هرچند، این نقطه شروعی برای بررسی چگونگی درگیری مطالعات الهی با تحقیقات آموزشی است (میلر 1977، 1995).

مسائل اصلی ( مرکزی) که وی به آن ها اشاره کرده بود و در گفتگویی درباره مشارکت الهی و آموزش و پرورش در صفحات آموزش و پرورش مذهبی در طول 50 سال اخیر، پیشبرده شده بود؛ شامل موارد زیر میشود:

 

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

1. هدف آموزش و پرورش مسیحی

2. کلیسا به عنوان زمینه ای برای آموزش مسیحیت؛ و

3. متد های آموزش و پرورش مسیحی

اجازه دهید درباره این مسائل نیز صحبت کنیم.

هدف آموزش و پرورش مذهبی مسیحی

میلر بر روی درام رستگاری تمرکز داشت. او با بررسی یزدان شناسی فراگیرنده با این مورد که هر دوی ما گناه کار و فرزندان خدا هستیم، شروع کرد. با آگاهی از این دو مورد، آموزش و پرورش مسیحی " شناختی را که از طریق مسیحیت به دست می آمد" را پیشنهاد داد (1953، 411). او اضافه کرد: " در غیر این صورت آموزش و پرورش، ابلاغی از حقیقت مسیحیت است و خود مسیحیت نیست (411). آموزش و پرورش نیازمند علم الهیات و یا " حقیقتی درباره رابطه خدا و انسان" می باشد. زمانیکه به درستی با یکدیگر متحد شدند، آموزش و پرورش و خداشناسی به صورت موثر با فراگیران و شاهدان مسیحی مواجه شده و سپس آن ها میتوانند لطف خدا را شناخته و از خواسته خدا پیروی نمایند (1961، 201)

دیگر متون معاصر در آموزش و پرورش مذهبی، کانون کار میلر را تکمیل میکنند. همچنین آنها، آموزش و پرورش مذهبی مسیحیت را به عنوان تمرین فراگیران جهت تبدیل شدن به خدمتکار خداوند رستگار، تعریف مینمایند (جکسون 1958، 387؛ دیوایر 1958، 429-31، هاو 1959، 491-93). به عنوان مثال، دیوید هانتر (1963) صریحا هدف آموزش و پرورش مسیحی را به عنوان " هیچی کمتر از ارتباط انجیل،... خبر خوش این است که خدای تریون وارد عمل شده است، و فعالیت میکند و در آینده نیز درباره زندگی اشخاص و از طریق خلقت ادامه خواهد داد" توصیف میکند (10).

چنین مواجهه ای، الهامی برای فراگیران است تا " بخشی از روند مسیحی شدنی شوند که فرهنگ را دستخوش تغییراتی قرار میدهد" (5). این مدرس های مسیحی متقاعد شدند که آموزش و پرورش به وسیله خودش نمیتواند بخشش (فضل الهی)، مصالحه و رستگاری را کشف کند، و خدا به هیات و تعهد، امر کرده است. این موضوع به علم الهیات نیازمند است. در عوض، الهیات نیازمند روند آموزش و پرورش برای قدرتمند ساختن مردم جهت مواجهه با داستان ایمان و عقیده است به طوریکه آن ها را به زندگی با ایمان، مسئولیت پذیری نسبت به خدا و دیگران، هدایت کند.

نظیر چنین گفتگوی اولیه ای درباره این قدرت مکاشفه آمیز سنت مسیحی و چنین ندایی برای هیات، مسائلی هستند که امروزه در آموزش ادبیات مذهبی مسیحیت برای اتحاد و بازسازی جهان، وجود دارند. شناخت این گوناگونی که در فرهنگ های موجود در سرتاسر جهان وجود دارد، مدرسان در طی 20 سال اخیر بر روی شکل دهی هویت مسیحی به عنوان مرکزی برای آموزش و پرورش مسیحی، تمرکز کرده اند ( میلر 1979؛ الیزوندو 1981؛ میلچرت 1981؛ ریچارد 1984؛ برلسفورد 1995؛ اندرسون را مشاهده کنید). برای مثال، برلسفورد بیان کرد: " من فرهنگ غربی معاصر را که با دموکراسی، صداهای بلند و ناهنجار، چند پارگی و آشفتگی های خلاقانه توصیف میشود را درک میکنم قول و چالش های شروع کثرت گرایی و گوناگونی" (175). اتحاد در یک داستان منحصر به فرد و خاص، سنت، شیوه جامعه ایمان مسیحی که از طریق پاگشایی و آیین غسل تعمید و نامگذاری، نوکیشی و زندگی است تدریس میشود، ریشه دارد. بنابراین، از طریق فراگیری اتحاد مسیحی، یاد میگیریم که بخشش و مصالحه خداوند برای همه مخلوقات می باشد.

اتحاد، هدفی دفن شده است. نتیجه اتحاد مسیحیت، شاغل شدن و یا پیوستن به خدا در بازسازی و بهبود جهان است که بر روی پیشرفت کار او از طریق فمنیست و دیدگاه لیبرال، تاثیر میگذارد. لتی راسل (1984) اظهار کرد که " آموزش و پرورش مسیحیت با ابتکار خداوند و مشارکت با دیگران در روند رو به پیشرفت رشد سر و کار دارد" (10). بویز (1990)، در عوض، مشاغل را با عنوان " روند آموزشی با روش هایی که مردم:

1. جهان نیازمند به بهبود را شناسایی کنند.

2. باور کنند که برخی از مسائل انجام شده توانایی این بهبود را دارند؛

3. جامعه ای از افرادی که یکدیگر را در امر بهبود تقویت میکنند، تشکیل دهند (349-59)

را شکل میدهد.

بویز، بر روی ستایش مسیحیت تمرکز کرده و به صورت معمولی شکرگزاری، زمینه ای است که اتحاد در آن شکل گرفته و بهبود جهان خداوند، رهایی یافته است. وی اضافه کرد که هنوز، با توجهی عمیق تر به این موضوع، " من متقاعد شده ام که مهم نیست عمق درس های مسیحی درباره بهبود جهان چقدر باشد، راه کلیسا، به عنوان جامعه ای پیرو، کلیساست که معلمی بسیار قدرتمند است" (346). بویز توجه ما را به سمت موضوع دوم اصلی آموزش و پرورش مذهب مسیحی در 50 سال اخیر، هدایت میکند: طبیعت کلیسا و نقش آن به عنوان زمینه ای وابسته به علم آموزش و تمرین است.

کلیسا به عنوان زمینه ی آموزشی

اولین نسل از مدرسین مذهب مسیحی در تمرین های پدیدار شدن رشته آموزش و پرورش، آموزش دیده اند. در این تاریخ که در طول جشن 50 سالگی REA نوشته شده است، آرتور مک گیفرت، اشاره کرد که اولین لیدرها، متخصصانی از نماینده های آموزشی بودند، که هردو حرفه ای و از راهنماهایی بودند که در مدرسه مسیحیت، آژانس های خدماتی مانند YMCA و YWCA کار میکردند و یا راهنمایان برنامه درسی، و معلمان ومدیران  مدرسه عمومی بودند. علیرغم اینکه گفتگوی آنها به وسیله "متدها و یافته هایی از مطالعات انجیل، تاکید روانشناسانه بر روی رشد و تغییر مفهوم آموزش و پرورش، "شارژ" میشد"، آن ها در جستجوی نام و گسترده سازی زمینه عمومی که آموزش و پرورش مسیحی در آن تمرین شود، بودند ( مک گیرف 1954، 104). در حقیقت، کلید مکالمه در طول دهه 1950 درباره آموزش و پرورش و رهایی آن از زمان، درباره این موضوع که کلیسا ها و مدارس چگونه میتوانند در مشارکتی خلاقانه جهت تاثیرگذاری بر روی آموزش و پرورش مسیحیت و عمومی بچه ها بود. با اتصال به بحث آژانس های آموزشی، میلر، کلیساشناسی منظم در امر آموزش و پرورش مسیحی را نیز اضافه کرد. او نوشت، "راه و روش مسیحی شدن، ورود به کلیسا است" (1950-80). علاوه بر این، سمیناری که وی درباره "خداشناسی در آموزش و پرورش مذهبی" برگزار کرد، از کلیسا به عنوان " دفن کننده "وحی" و ماتریکس عقیده" صحبت کرد. در حقیقت، شرکت کنندگان سمینار نتیجه گرفتند که: " خداشناسی به وسیله جامعه مذهبی، مفهوم الهیات را به صورت شفاهی از طریق عقیده، تدریس، و اعلامیه به میان می آورد" (میلر 1954، 169-70).  حتی میلر فرم اولیه ای از مطالعات گروهی را برای کشف چگونگی مجسم سازی و تدریس رستگاری توسط کشیش، بیان کرد.

این جامعه در رابطه ای مشروط با خداوند است.... این موضوع پژوهشی است که عشق رستگار خداوند از طریق ایمان به عیسی مسیح، کار میکند، و بنابراین اعضای آن به وسیله فضل خداوند تغییر پیدا میکنند. این مشارکتی با خداوند از طریق پرستش و آیین دینی است و بنابراین اعضا برای شهادت دادن برای جهان، داوطلب باشند. تاریخ آن، پیشینه ای برای تغییر و پیشرفت است و هنوز به عقیده و ایمان انجیل به عنوان راهنمای اعتقادی و فعالیت در جهان امروزی، برمیگردد. در چنین جامعه ای، مسیحیان جوان به سوی پختگی پیش میروند و مسیحیان سالخورده تر در روند رشد فضل، ثابت باقی میمانند. (1961، 204)

کلیساشناسی به عنوان مکالمه عصرحاضر مرکزی (اصلی) درباره آموزش و پرورش مسیحی ادامه دارد. الیس نلسون، جان وسترهوف،III، کریگ دیکستا، چارلز فوستر و ماریا هریس مفصلا درباره " جامعه ای با ایمان" که الگوی آموزش و پرورش مذهب مسیحی باشد، صحبت کردند. آن ها پرسیده اند: چگونه کلیسا صادقانه از طریق زندگی اش، تدریس کند؟ همانگونه که میلر اشاره کرد، " زمانیکه پای اهداف مذهبی در میان باشد، آموزش و پرورش، ظاهری دیگر به خود گرفته و با این حقیقت که به وسیله جامعه با ایمان پیشنهاد شده است، رنگ میشود" ( 1972،4)

نلسون از نشستی که به وسیله میلر برگزار شده و آموزش و پرورش مذهبی را منتشر کرده بود، پرسید: " آیا آموزش و پرورش امری بخصوص است؟" او پاسخ داد، " هدف کلی آموزش و پرورش مشابه هدف کلیساست، اما نقض مخصوص آموزش و پرورش، پرورش تلاش و اندیشه برای کمک به اشخاصی است که در کلیسا شیوه اندیشه مسیحی را پیش میبرند" (8). آن تلاش ها و اندیشه ها، با روش های مسیحی ارتباط برقرار کرده، بنابراین مردم میتوانند عشق و عدالت خداوند را متضمن شوند.

بسیاری از مقالات درباره آموزش و پرورش مذهبی ، بر روی شکست کلیسا جهت بهترین تجسم، تمرکز کرده اند، هنوز در زمان مشابه، آن ها برای زندگی و مشاهده رستگاری و فضل قدرت خداوند به کلیسا می آیند. جان وسترهولد، پاسخ نلسون با طرح کردن این سوال داد " آیا راهنمایان کلیسا واقعا مشتاق مرور اشتباهات آموزشی خود بودند؟ و علاوه بر آن، آیا آن ها تمایلی به راهنمایی اشخاص تحصیل کرده در جوامع دارند؟ (1972، 49) حرف وی و بسیاری از دنبال کننده های او، در کلیسا ها بودند تا وسیله آموزشی فضل از طریق کلماتی که خداوند بیان کرده و عدالت آن اجرا میشد، بشوند.

 

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

متد آموزش و پرورش مسیحی

" تعبیر نشانه های زمانی" روشی قدرتمند برای بیان سومین مسئله الهی است. با خلاصه سازی سرنخ های میلر و اعتقاد راسخ او، سارا لیدل گفت، " آموزش و پرورش مسیحی با روند کمک کشف و تعبیر حقیقت، سر و کار دارد" ( لیدل 1978-S75). بنابراین، آموزش و پرورش مسیحی خود یک متد خداشناسی است.

سمینار سال 1954 درباره خداشناسی در آموزش و پرورش مذهبی، که به وسیله میلر برگزار شد، دو درک از الهیات را، شفاف سازی نمود که هردوی آن ها تا به امروز ادامه دارند. اولین درک، الهیات را به عنوان " انعکاسی بر تجربه مذهبی بیان کرد.... تجربه مذهبی، بررسی انتقادی از معنای تجربه مذهبی و تعبیر انجیلی تاریخی این تجربه است" (میلر 1954، 169). همانند این بررسی های خداشناسی، به مردم برای قدرت مکاشفه آمیز در زندگی هایشان اشاره میکند و بنابراین برای فردی غنی تر و تجربه اجتماعی خداوند و ندای خدا " آن ها را آماده میکند". بر خلاف درک اول، دیدگاه دوم الهیات به عنوان " بدنه حقیقتی است که از نسلی به نسل بعد از طریق دستور العمل و مطالعه انتقال پیدا میکند" می باشد. این دیدگاه الهیات بر روی اتحاد تمرکز دارد.

با صفحات کتاب آموزش و پرورش مذهبی ، میلر بخشنده شده بود. او صداهای متفاوت الهی را برای بیان معانی حقیقت و نشان دادن تمرین های آموزشی، ترغیب کرد. هردو دیدگاه الهی که قبل تر درباره آن ها توضیح داده شد در حال حاضر موجود هستند. به عبارتی دیگر، تاثیر الهیات بر تجربه انسانی با توجه به پدیدار شدن الهیات در آسیا و آمریکای لاتین و علم الهیات فمنیستی در ایالت متحده آمریکا، دیده شده است ( بونینئ 1971؛ مک کانل 1970؛ راثر 1969). به عبارتی دیگر، متخصصان علم الهیات که در جستجوی تدریس تعهدات سنتی خاص هستند نیز در این مورد حاضر می باشند ( هینکن 1958؛ شریبمایز 1962). در هر مورد، میلر توصیفی را درباره چگونگی اثر الهیات بر روی زندگی انسان ها، فضل خداوند و مسئولیت ما، ترغیب کرد. الهیات برای رشد مسیحیت بود که "یکپارچگی که در مرکز میان ما بود را افزایش داد" ( 1953، 413، همچنین میلر 1962، 83 را مشاهده کنید.)

الهیات بیشتر از مفهوم آموزش و پرورش مسیحی بود و این روند دستورالعمل و دریافت به وسیله افرادی بود که تحصیل کرده بوده و واقعیات زندگی خود را تعبیر کرده و به این جهان فرستاده شده اند. مثال های معاصر این دیدگاه در درک چرلز ملشرت به عنوان اولین تکلیف آموزش و پرورش مسیحیت، (1981) و تمرکز توماس گروم بر روی دانسته های مذهبی فعال (1997) یافت شده است که هردو نفر درباره چگونگی تجسم دانش مسیحیت به عنوان واقعیتی زنده، تلاش هایی داشته اند.

آموزش و پرورش الهیات عملی و عمومی

همانطور که ما مدرسان مذهب مسیحیت به دنبال انعکاس بر روی میراث خود که در صفحات کتاب آموزش و پرورش مسیحی عنوان شده است، هستیم، چگونه درباره انتقال آن به آینده تصمیم گیری کنیم؟ "به راستی، آموزش و پرورش مسیحیت چیست؟" من باور دارم که الهیات و آموزش و پرورش، با یکدیگر متحد هستند الهیات با آموزش و پرورش با بررسی قدرت و بینش سنت مسیحیت، مطالعات اموزشی و بررسی های اجتماعی، در مشارکت است. در سال 1984 الن مور از مدرسان مذهب مسیحیت خواست تا " قدرت الهیات" را ترمیم نمایند. او شغل مدرسان مذهبی را اینگونه توصیف کرد: " نسبت به تلاش برای متخصصان علم الهیات نیمه وقت و دانشمندان نیمه وقت وقت، من باور دارم که نیازمند تمرکز بر روی خداشناسی تمام وقت شدن هستم، کسی که مفهوم انعکاس آموزشی را همانند حضور کلیسا در جهان، درک کند" (26-27، خطوط مایل مربوط به نویسنده است). آموزش و پرورش یزدان شناس " تمام وقت" به این معناست که:

1. استعاره ها و الگوهای تاریخی راهنما و شکل هایی که امروزه میتواند با روش های مفید دوباره تصویر سازی و بازسازی شوند... (و)

2. بر روی آموزش و پرورش از لحاظ خداشاسی در مفهوم جوامع جهانی و تمامی انسان ها، سیاست، و واقعیات جامعه و هرموردی که شامل اینها میشود، انعکاس داشته باشد. (28)

آموزش و پرورش یزدان شناسی کاربردی او با " تکلیف معمول شفاف سازی و تعبیر ایمان و عمل" بررسی میشود... ( جهت پایان دادن به این موضوع) غنی بودن سنت های یهودی و مسیحی میتواند دوباره در زندگی کلیسا و جهانی که مدام در حال تغییر است، دوباره شناخته شود" (28).

با پیوستن به الن مور، من صحبت های او را دوباره بیان میکنم: همانطور که ما به صده دوم سال از ارتباط آموزش و پرورش مذهبی پیش میرویم، نیازمند بازسازی قدرت و پی الهیات نیز می باشیم. ما خداشناسان عمومی و آزموده آموزش و پرورش در کلیسا و در جهان عمومی هستیم که بر روی هردو مورد (1) شکل دهی اتحاد مسیحیان و (2) پاسخ دهی با فضیلت به "بهبود (بازسازی)" جهان، تمرکز داریم.

شکل دهی اتحاد مسیحیان

اتصال به دوره پسا ازادی خواهی خداشناسی به عمل اموزش و پرورش مذهبی مسیحیت، و پر شدن تکلیف اولیه آموزش و پرورش مسیحی در جهان با افزایش گوناگونی و ناهنجاری صداها، به خاطر شفاف سازی و قدرتمند ساختن ساخت مسیحیت، می باشد ( هگینز، 1989؛ اندرسون 1998؛ برلزفورد 1995؛ اوسمر 1990). پذیرش بررسی جورج لیندبک درباره دیدگاه مذهبی " زبان شناسی فرهنگی"، تکلیفی برای آموزش و پرورش مذهب مسیحیت است که طبیعت و اتحاد دیدگاه مسیحیت ( یا زبان) را در واقعیت ( به عنوان خط مشی که به وسیله جامعه ایمان مسیحی به اشتراک گذاشته شده است) را بیان و شفاف سازی میکند و به دنبال درک این است که چگونه آن جامعه خاص، اتحادی را از طریق تمرین ایمان (عقیده) مسیحی، شکل داده است. ( توصیف تمرینات سازندگی تمرینات را در اندرسون 1988، 187-88 مشاهده نمایید.)

 

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

الزاما کسی مسیحی نیست مگر اینکه آگاه باشد و خدا را به وسیله عیسی مسیح مجسم کند. ( برلزفورد 1995، راهی برای بیان حقیقت؛ سیمور 2001 "خداشناسی" را مشاهده کنید.)

صورت مسیحی در جهان به عنوان پاسخی به ندای خداوند است. همانگونه که ماری بویز (1990) بیان کرد، ما " مسیحیت" را به این علت که جامعه مان، ما را " در کار مقدس بهبود جهان" ثابت نگه دارد " پوشیده ایم" (355). به عنوان یک واقعیت " زبان شناسی فرهنگی"، هردو خط مشی ما را به سمت فضل خداوند برده و تمرینات میراث فرهنگی مان که به ما یادآوری میشود را در داخل کلیسا، جامعه با ایمان، میتوان یافت. همانطور که بویز گفت، " مرید بودن به معنای تمرین گرایشها، فعالیت ها، شخصیت و راه و روش عیسی مسیح است" (355). در مدلی کاملتر، خداشناس، ویلیام پالشر، اعتقاد راسخ مشابهی را بیان نمود: کلیسا زمانی با ایمان است که "به صورت ساده" " دیدگاه جهانی خود را با حداکثر اجبار ممکن" توصیف کند ( هگین 1989، 83). قدتمند سازی جامعه با ایمان برای تبدیل شدن به مکانی برای تدریس معانی ایمان و تجسم سازی تمرین های ثابت، تکلیف اصلی شکل دهی اتحاد است.

هنوز، شکل گیری اتحاد به تنهایی، کافی نیست.  ما اتحادی را که در جهان گوناگون و عمومی که به وسیله دیگران، انسان هایی که برخی از آن ها بسیار با ما متفاوت می باشند،  اشغال شده است، برای آن برنامه ریزی کرده بودیم، تجربه کردیم. همانطور که ریچارد اسمر بیان کرد، " اگر داستان های اصولی که مباحثات خداشناسی و اخلاقی را ممکن میسازند، واقعا سنجش ناپذیر هستند، پس هیچ جایی برای مباحثه های معمول، کمتر از توافقات اخلاقی، باقی نمیگذارند" (اسمر 1990، 66). به عبارتی دیگر، تاکید بر اتحاد مسیحیت به تنهایی با تعریف مشخص و واضحی از خط مشی و تمرین های عقیده ای، ممکن است شکلی از فرقه گرایی را ایجاد کند که گروه ها بر الصاق عقیده خالص تاکید و خواستار آن باشند، در صورتیکه هنوز هیچ راهی برای ارتباط با یکدیگر ندارند. این موضوع ما را به مست دومین تکلیف آموزش و پرورش خداشناسی کاربردی، راهنمایی میکند.

پاسخ به فضل جهت " بهبود" دنیا

همانگونه که ما درباره فرم و شغل خود را به عنوان مسیحیان تکمیل کرده ایم، برای بهبود جهان نیز فراخوانده شده ایم. اتحاد ما، به خودی خود و فضل خداوند ما را به سمت نتیجه هل میدهد. پاسخ با فضیلت به بهبود جهان، یکی از بهترین همکاری های جامعه آموزش و پرورش مذهبی است -- به راستی، این مسئله خود یک شغل است. REA دیداری را برای مردم با تعهدات و تفاوت های مذهبی جهت کار با یکدیگر به صورت همزمان برای راهنمایی واقعیات آموزش و پرورش در جهان عمومی گسترده تری که ما به اشتراک میگذاریم، فراهم کرده است. به صورت واضح، نیروی محرک REA در دیدگاه فرهنگ لیبرال ریشه داشته و پیش بینی میکند تا تجربه های معمول مذهبی را که سنت های عالیه مذهبی آن ها را به اشتراک میگذارد را بیابد. یکی شدن تجربه ها، موضوعی است که بنیان گذاران REA، انتظار دارند. و هنوز این امر به دست نیامده است. فلسفه و خداشناسی پست-مدرن عصر حاضر به ما کمک میکند تا دلایل را متوجه شویم (برین، 1999). تجربه، به قدر کافی متحد و یا متدوال نیست. برای مثال، تجربه نتیجه زبان، انتظار، و تمرین مردمی است که در جامعه تحت آموزش قرار گرفته اند. یا همانطور که استنلی فیش، منتقد و فیلسوف (1996) مشاهدات خود را اینگونه بیان کرد: " شما هیچ درکی از زندگی ندارید، مگر اینکه راه و روش زندگی نتعلق به خودتان باشد" (19-20). ما سنت ها و فرضیات را در هر شرایطی بیان کردیم.

سوال اصلی آموزش و پرورش برای پاسخ به فضل جهت بهبود دنیا، اینها هستند: چگونه عقیده و کار در دنیای عمومی با اشخاصی که دیدگاه جهانیشان با ما متفاوت است، با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند؟ آیا سنت ها برای نادیده گرفتن یکدیگر در سنگرهای متفاوت، تمایز بخشیده شده اند؟ آیا آن ها به شدت با ارزش هایی که از طریق قانون در دنیای عمومی فعال هستند، تعارض دارند؟ آیا تنها گزینه موجودی که دراختیار داریم برد و رقابت است؟

توجه انحصاری به اتحاد ممکن است این رقابت و برد را پیشنهاد دهد، اما هنوز من فکر میکنم گزینه های دیگری نیز وجود دارد. اعلامیه سنت مسیحی این است که خدا، خدای تمام مخلوقات است و او از تمام مخلوقات خویش، مراقبت میکند. بهبود دنیای مخلوقات خداوند، خواستار مشارکتی است که تفاوت ها را شناخته و در جستجوی درک نیروهای قدرتمند آموزشی در فرهنگ های ما باشد و به سوی ائتلاف اهمیت به بهبود جهان، پیش برود. ما باید با احترام و مشارکت در کنار یکدیگر بایستیم. همانطور که الن مور (1984) گفت، " آموزش و پرورش مذهبی ( و به نظر من، جوامع مذهبی) زمانیکه با فریادهای عدالت و ظلم رو به رو شوند، دیگر قادر به ادامه راه خود به شکل متداول نیستند" (26).

علاوه بر آن، آموزش و پرورش و خداشناسی هیچ کدام نوش دارو نیستند. یکبار مبانی برتر در قرون وسطی، زمانیکه خداشناسی، ملکه علوم یا برترین " دیدگاه جهانی لیبرال" بود، در طول تقریبا آخرین قرن که امروزه باایمان و یا کاربردی نیست، وجود داشت. جهت کار بهبود جهان، نیازمند انعکاس کامل تری از خداشناسی درباره اتحاد و تدریس اتحاد مسیحی با ائتلاف الهیات و پرورش، می باشیم ( یک خداشناسی عمومی برای هویت یک نفر و آگاهی که ما در جستجوی خدای زندگی بخش و خالق هستیم، درست می باشد).

با جستجوی درک نیروهای آموزشی در دنیای خود شروع میکنیم. برای مثال، الن وولف (2003) در تبدیل مذهب آمریکایی اخیر خود، در جستجوی چگونگی تاثیر محیط آمریکایی بر معنای مذهبی و کاربرد آن بود. وولف (2003)، کمی افراطی اظهار کرد:

اما در ایالت متحده آمریکا، فرهنگ مسیحیت را همانطور که دیگر مذاهبی را که در این کرانه هستند، تغییر داده است. در تمامی جنبه های مذهبی زندگی، عقیده آمریکایی با فرهنگ آمریکایی، مطابقت دارد و فرهنگ آمریکایی پیروز شده است.

حقیقت مطلبی که وولف به صورت کامل بدان پرداخته بود، این است که فرهنگی که عقیده مذهبی آن را تجربه کرده است، بر شخصیت و کابرد مذهب تاثیراتی داشته است. همه ما به سادگی میدانیم که سبزی کریسمس و دیگر اثرات تصنعی فرهنگی بخشی از تمرین تولد مسیح، همانطور که درک فلسفه فرهنگی بر روشی که انجیل فهمیده شد، اثر گذاشت، شده است و خط مشی در گذشته از آرمانگرایی فلسفه افلاطونی تا حتی فلسفه پست مدرن امروزی را، شکل داده است.

 

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت

وولف بسیار قوی نشان داد که اتحاد مذهبی دیگر سنت های مذهبی نیز به شکل فرهنگ آمریکایی، درآمده اند. اسلام و بودا، از دو مثال او استفاده کنیم، به وسیله دیدگاه آمریکایی درباره تجربه، تفرد، دموکراسی و تساوی جنسی، شکل گرفته است (226-42). فرهنگ عمیقا و به صورت نهانی، بر همه ما تاثیر گذاشته است. برای وفاداری به اتحادمان، نیازمند مشارکت با یکدیگر در این گفتگوی ادامه دار درباره چگونگی تدریس زززندگی عمومی هستیم. چنین درک هایی برای کار با یکدیگر برای تعمیر و بهبود خلقت، ضروری است. واضح است که ما نیازمند درک تفاوت هایی که به این میدان آورده هستیم، که برخی از آنها پیروز نخواهند شد. با اینحال، بیشتر ما، میتوانیم درکنار یکدیگر کار کرده و در جستجوی زندگی با یکدیگر و ساخت یک دنیای عمومی ثابت، باشیم.

پیشنهادی قدرتمند و شاعرانه درباره چگونگی انجام این مشارکت از طرف "دیدگاه فرهنگ- دوتایی به آموزش و پرورش مذهبی" نوشته ورجیلدو الیزوندو بیان شده است. با استفاده از مثال مردم مکزیکی-آمریکایی، اون نشان داد که ساخت اتحاد و ائتلاف میتواند متقالا وجود داشته باشد. به جهت اینکه الیزاندو (1981) بیان کرد: " جهان به روستایی پرجمعیت تبدیل شده است .... مدل های جدید زندگی و درک کردن جهان، برای نجات انسانیت، ضروری است" (258). مرکز مسیحیت مفهومی از حلول است که به راستی خداوند به کشمکش های انسانی و جوامع ما وارد شده است. همچنین مسیحیان، گناهان انسانی را شناخته اند: ما خود را "منزوی کرده ایم، شهرهایی را ساخته ایم که با دیوارها برای تقسیم و فتح یافته هایمان در برابر خرابی های دیگران، محاصره شده است" (258). بنابراین مدرسان مذهب مسیحی باید در هردو قرار داده شوند "(1) درون سنت های مردم خود و (2) در میان آشفتگی ها، برده داری، مرگ و بخش بندی ها" (259). توجه کنید که اتحادمان را در زمانیکه در این دنیای تقسیم شده و مرگ، به دیگران کمک کردیم، به اشتراک میگذاریم.

در کشور بزرگی مانند آمریکا، مردم با هویت های مختلفی مواجه می شوند. عقیده مذهبی به ما با این هویت ها متصل شده است. برای مثال، مردم مکزیکی-آمریکایی راهی مشخص برای تجسم سازی واقعیت انجیل، دارند که هنوز این عقیده در جهانی گسترده تر که با غریبه ها پر شده است با امید پیشنهاد امکانات و مشارکت های جدید، بیان میشود. گفتگوی عمومی راهی جدید برای جستجوست که بت های فرهنگی را به چالش کشیده و اخبار جدیدی را بیان میکند (269).

به عنوان مدرس های مذهب مسیحی، نیازمند اظهار نیروی الهیات به این علت که فضل خداوند ما را برای اتحاد و هویتی جدید و تمرین های با ایمان در میان تجسم واقعیات زندگی انسانی فرامیخواند، هستیم. همانطور که برای شفاف سازی و تدریس هویتمان به عنوان مردم مسیحی کار میکنیم، به دنبال مشارکت در جهانی بزرگتر در ائتلاف با افرادی که به دنبال درک یکدیگر هستند و برای بهبود جهان کار میکنند، می باشیمتکلیف اصلی برای جامعه آموزش و پرورش مذهبی.

رسیدن به پاسخی ساده به این سوال " که به راستی، آموزش و پرورش مسیحی چیست؟" در کمی تلاش، خشم و صدمه دیدن خلاصه میشود. امروزه رسیدن به پاسخ مشارکت الهیات و پرورش اتحاد و خداشناسی و پرورش ائتلاف، آسان نخواهد بود. هرچند، الیزاندو (1981) از نبوت پیشنهادی را ارائه کرد: " آشفتگی، برده داری، مرگ، و تقسیم بندی، مکان هایی هستند که ما حضور و تجربه خداوند را جشن گرفته و مجسم میکنیم که او باماست، و به سوی بهشت اورشلیم میرویم" (270).

با آرزوی اینکه در تشکیل اتحاد مسیحی در زمانیکه با یکدیگر برای ساختن ائتلافی که به دنیال بهبود خلقت باشد، همکاری کنیم. چنین کاری تکلیف و کار آموزش و پرورش یزدان شناسی کاربردی می باشد.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی