سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری

سفارش ترجمه تخصصی مدیریت و حسابداری؛ دریافت مقاله آماده ترجمه شده؛ مقالات انگلیسی ISI معتبر و جدید

در این وبلاگ، جدیدترین مطالب و مقالات مربوط به رشته مدیریت و حسابداری قرار داده خواهد شد

مقاله لاتین حسابداری با ترجمه رایگان

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ب.ظ

1. مقدمه

جمع آوری وجوه نقدی سابقا خطرناک بود چون مدیران قادر بودند با تحقیق کم به وجوه نقدی دسترسی داشته و از آنها به روش اختیاری استفاده کنند. با این حال، بنویت (1984) مدعی شد، وجوه نقدی همچون دستگاه پیشگیرانه ای عمل می کنند که می توانند بر تصمیمات توسعه ظرفیت یا ورود رقبا تاثیرگذار باشند. همسو با بحث بنویت، مطالعات نشان می دهند که شرکت می تواند از طریق قیمت گذاری، از ذخایر نقدی خود برای به چالش کشیدن سود خالص رقبا و چشم اندازهای آینده (بولتون و شارفستین)، سرمایه گذاری در گزینه های رقابتی همچون محل فروشگاه یا کارخانه، ساخت شبکه های توزیع موثر و استفاده از آگهی (کامپلو 2006) استفاده کند. فرسارد (2010) دریافت که شرکتهای تولیدی با ذخایر نقدی بالا، سهم بازار خود را نسبت به رقبای خود گسترش داده و این نشان می دهد که ذخایر نقدی بالا، به سود سهم بازار سیستماتیک در آینده در قبال رقبای صنعتی منجر می شود.

این مطالعات نشان می دهند که شرکتهای غنی از نظر وجوه نقدی می توانند از صندوق جنگ برای تامین مالی استراتژیهای رقابتی خود استفاده کنند. نقشی که وجوه نقدی بعنوان سلاح پیشگیرانه بازی می کنند، نشان می دهد که شرکتها به هنگام تصمیم گیری درباره وجوه نقدی خود، می توانند سطوح نقدینگی رقبای خود را مورد توجه قرار دهند. افزایش نقدینگی رقبا می تواند احتمال رفتار کسب و کار رقابتی یا خشونت آمیز آنها را افزایش دهد. در این مواقع شرکتهای رقیب، برای حفظ موقعیت رقابتی خود می توانند نقدینگی خود را افزایش دهند. درغیر اینصورت، احتمالا ریسک کرده و در مقابل رقبای غنی از نظر نقدینگی شکست بخورند.

در نتیجه، ادعا می کنیم که شرکت از شرکتهای دیگر تقلید کرده و در تلاش برای حفظ موقعیت رقابتی نسبی و یا خنثی کردن اقدامات رقبا، به ذخیره کردن نقدینگی خواهد پرداخت. بویژه، در این مقاله به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا  نسبت نقدینگی به کل دارایی یک شرکت، تحت تاثیر تصمیمات رقبای صنعتی در مورد وجوه نقدی خواهد بود یا نه. به خاطر شکل خاص درونزایی ایجاد شده به هنگام تلاش برای استنباط اینکه آیا رفتار رقبا بر رفتار افراد تشکیل دهنده گروه تاثیر می گذارد یا نه، شناسایی اثرات همتراز بر وجوه نقدی، از نظر تجربی چالش برانگیز خواهد بود. مسئله انعکاس، در آثار منسکی (1993) و لیری و رابرتز (2014) مورد بحث قرار گرفته است. برای بررسی این مسئله، دو مجموعه آزمایش جهت کاهش مشکلات درونزایی بالقوه اجرا می کنیم. اولا از لیری و رابرتز (2014) پیروی کرده و از شوک سود سهام ویژه شرکتهای همتراز، بعنوان متغیر ابزاری نسبت های وجوه نقدی به کل دارایی استفاده می کنیم. دوما، از باقیمانده نسبت اعتبار تجاری بعنوان متغیر ابزاری دیگر استفاده می کنیم.

نتایج ما نشان می دهند که صندوق وجوه نقدی، رابطه مثبت و قوی با شوک سهام شرکت همتراز دارد. بنابراین، رابطه مثبت و معنی داری بین صندوق وجوه نقدی شرکت و میانگین وجوه نقدی شرکتهای همتراز می یابیم. بعلاوه، تاثیر شرکت همتراز بر وجوه نقدی، مستقیما توسط میانگین وجوه نقدی شرکتهای همتراز هدایت می شود، ولی بطور غیرمستقیم نیز به وسیله اقدامات رقبا و مشخصاتی همچون اندازه شرکت صنعتی و هزینه های R&D هدایت می شود.

وجوه نقدی داخلی، بعنوان اولین سلاح تامین مالی R&D، اهمیت فراوانی دارند. برای مثال، براون و پترسن (2011) و شین و کیم (2011) شواهدی ارائه می دهند مبنی براینکه شرکتها از ذخایر برای یکنواخت سازی هزینه های R&D و جلوگیری از هزینه های تطبیقی بالا استفاده می کنند، و این کار به احتمال بالای این منجر می شود که شرکتهایی با ذخایر نقدینگی بالا، حق ثبت ابداعات کسب کرده و دیگر شرکتهای صنعتی را از استفاده ابداعات مشابه منع خواهند کرد. این یافته ها نقش استراتژیکی و مهم سیاست های وجوه نقدی شرکتهای ابداع کننده را مشخص کرده و بررسی اینکه آیا شرکتها در زمینه تصمیمات وجوه نقدی از هم پیروی می کنند یا نه، را برمی انگیزد. آنها همچنین پیشنهاد می دهند که چنین رفتاری در شرکتهایی با هزینه های بالای R&D قابل توجه تر خواهد بود. آزمون استواری نشان میدهد که شرکتهایی با هزینه بالای R&D درمقایسه با شرکتهایی با هزینه پایین R&D، نسبت به سیاست وجوه نقدی شرکتهای همتراز خود حساس تر خواهند بود. بویژه ما قادر به یافتن رفتارهای تقلیدی از نگهداری وجوه نقدی، در نمونه سال مالی با هزینه R&D صفر نخواهیم بود.

فالکندر و وانگ (2006) و پینکویتز و ویلیامسون شواهدی گزارش می کنند مبنی براینکه وجوه نقدی برای شرکتهای محدود، نسبت به شرکتهای نامحدود ارزشمندتر هستند و دنیس و سیبیلکوف (2009) نشان داند وجوه نقدی، به شرکتهای محدود اجازه میدهد تا پروژه های ارزشمندتری را بعهده بگیرند، که در غیراینصورت، شرکتهای رقیب عهده دار خواهند شد. آزمون استواری نشان می دهد که شرکتهایی با محدودیت مالی، رفتارهای تقلیدی قابل توجه در زمینه نگهداری وجوه نقدی دارند. علت وقوع این رویدادها، ارزشمندبودن وجوه نقدی برای شرکتهایی با محدودیت مالی و یا هزینه های بالای R&D می باشد، و اگر همتایان این شرکتها وجوه نقدی خود را افزایش دهند، این شرکتها تهدید سختی می شوند. چنین شرکتهایی رفتارهای تقلیدی قابل توجه نشان می دهند.

تا کنون به اثرات همترازی، بر وجوه نقدی ناشی از نظریه مبتنی بر رقابت می پردازیم که تحت این نظریه، شرکتها برای حفظ جفت رقابتی خود، از دیگران تقلید می کنند. لیبرمن و اسابا (2006) رفتارهای کسب و کاری تقلیدی را به دو گروه تقسیم می کنند: 1. نظریات مبتنی بر رقابت و 2. نظریات مبتنی بر اطلاعات، تحت این نظریه، شرکتها از کسانی پیروی می کنند که دارای بیشترین اطلاعات می باشند. در نتیجه، بررسی می کنیم که آیا در بین شرکتهایی با بیشترین انگیزه یادگیری، رفتار تقلیدی از نگهداری وجوه نقدی قوی است یا نه. نتایج ما نشان می دهند که شرکتهای کوچک و شرکتهایی با فروش کم، که اطلاعات کمتر و انگیزه یادگیری قوی دارند، به وجوه نقدی همتایان خود حساس تر هستند. بنابراین، اطلاعات را بعنوان مکانیسم موثر بر وجوه نقدی رد نمی کنیم.

تحقیق ما در زمینه های مختلف، اهمیت زیادی دارد. اولا، یافته های ما به آثاری مربوط هستند و متغیرهایی را نشان می دهند که به تبیین رفتار نگهداری وجوه نقدی شرکتها کمک می کنند. شرکتهای آمریکایی دارای ذخایر نقدی زیاد بوده و این روند توجه قابل توجه دانشگاهیان را به خود جلب کرده است. مطالعات قبلی نشان دادند که انتخاب صندوق وجوه نقدی شرکتها براساس خصوصیات این شرکتها، همچون نسبت بازار به دفتر، اندازه شرکت، قدرت نفوذ، سرمایه گذاری، حقوق اعتباردهنده و حقوق صاحبان سهام صورت می گیرد. (اوپلر، پینکویتز، استولز و ویلیامسون 1999، باتز، کاهل و استولز 2009، کوان، لی و لیو 2012، یونگ و نافار 2014). به خاطر اینکه تمام این عوامل، مستقل از اقدامات یا مشخصات شرکتهای همتا می باشند، آثار، نقش رفتار شرکت همتا بر تصمیمات نگهداری وجوه نقدی را نادیده می گیرند. در این مقاله، توضیح جدیدی برای نگهداری زیاد وجوه نقدی توسط شرکتهای آمریکا ارائه می دهیم. ما نشان می دهیم که مطالعات قبلی به تاثیر شرکت همتا بر وجوه نقدی توجهی نکرده و بنابراین نیاز به صندوق وجوه نقدی را نادیده می گیرند.

تحقیق ما به آثاری می پردازد که اهمیت تصمیمات رقبا بعنوان عامل تعیین کننده سیاست های شرکت را ثبت می کنند. گراهام و هاروی (2001) نشان می دهند که تقریبا یک چهارم CFOهای پژوهشی، رفتار رقبا را بعنوان ورودی مهم تصمیم گیری مالی آنها شناسایی می کنند. شواهدی وجود دارند که نتیجه این پژوهش را تایید می کنند. برای مثال، لیری و رابرتز (2014) نشان می دهند که شرکتهای همتا نقش مهمی در تعیین ساختار سرمایه شرکت بازی می کنند. اگرچه مقاله آنها نشان می دهد که شرکتهای همتا در سیاست مالی شرکت برهمدیگر تاثیرگذارند، تحقیق ما متفاوت از تحقیق لیری و رابرتز (2014) می باشد چون کانال اقتصادی متفاوتی ارائه می دهد که باعث انگیزش اثرات همتراز می شود. لیری و رابرتز (2014) دریافتند که شرکتهای کوچک، رده بندی نشده و بدون سود سهام نسبت به ساختار سرمایه شرکت همتا، بیش از رقبای خود حساس می باشند. آنها انگیزه یادگیری و اقدام شهرت آور را برای تقلید از نفوذپذیری رقبا شناسایی می کنند. زمانیکه این انگیزه ها را تامین نکنیم، به خاطر نقش استراتژیکی سیاست های صندوق وجوه نقدی، این مقاله بر انگیزه پیشگیرانه تقلید از وجوه نقدی رقبا تاکید دارد (براون و پترسن 2011، شین و کیم 2011).

نتایج ما در تضاد با تحقیقات لیاندرس و پالازو (2016) می باشد،آنها اظهار می دارند که تاثیر وجوه نقدی شرکت، تحت تاثیر منفی وجوه نقدی رقبا قرار می گیرد. توضیح شهودی آنها این است که، افزایش در وجوه نقدی شرکت، احتمال سرمایه گذاری در R&D را افزایش داده و سود مورد انتضار رقبا و تمایل شرکت به نگهداری وجوه نقدی را کاهش می دهد. اولا، تمام شرکتها را در صنایع مشابه، بعنوان شرکت همتا تعریف کرده و بررسی می کنیم که چگونه وجوه نقدی کل صنایع، وجوه نقدی تک تک شرکتها را تشکیل می دهد، درحالیکه لیاندرز و پالازو شرکتهای همتا را تطبیق داده و جفت شرکتها را برای مقایسه تشکیل می دهند. دوما، مدل آنها فرض می کند که سرمایه گذاری در زمینه R&D، بین شرکتهای رقیب مستقل است. با این حال، پارک، یانگ (2017) دریافتند که تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری شرکتهای همتا، نقش مهمی در وضعیت و تغییرات سرمایه گذاری شرکت بازی می کنند. بوستامانته و فرسارد (2016) نشان می دهند که سرمایه گذاری شرکتها، به سرمایه گذاری همتایان بازار تولید آنها، پاسخ مثبت می دهد. پیشنهاد ما این است که اگر مدل لیاندرز و پالازو، فرضیه استقلال سرمایه گذاری در R&D را تامین کند، رابطه بین وجوه نقدی شرکتهای رقیب با وجوه نقدی شرکت معین، مثبت خواهد بود.

ادامه مقاله به شرح زیر است. بخش 2 طراحی تجربی را توصیف می کند. بخش 3، داده ها و آمار خلاصه را ارائه می دهد. بخش 4 به بحث درباره نتایج تجربی اصلی پرداخته و بخش 5 به ارائه آزمونهای بیشتر و آزمون استواری می پردازد تا فرضیه ما را تایید کند. بخش 6، بخش نتیجه گیری است.

 

 

  1. مقدمه

هدف این مقاله، بررسی تجربی پیامدهای کیفیت گزارش مالی کمیته های حسابرسی، با یک یا چند مدیر "مشکل"، یعنی مدیرانی با مشارکت قبلی

.... بعنوان مدیران یا مجریان، دخیل در یک یا چند ورشکستگی شرکت، با تخلفات قانونی یا عمده شرکت، بیانیه های حسابداری اصلی یا دیگر شایعات حسابداری می باشند، یا در کمیته های جبران خسارات مشارکت دارند که بسته های جبران خسارت عمده مدیرعامل یا شرایط مشابه را ارائه می دهند (تحلیلگر هیئت 2007).

این تعریف از مدیر "مشکل"، دو جنبه از پیشینه مدیران را نشان می دهد: مشارکت در شکست مالی و دخالت در ناسازگاری تمامیت. این تعریف متفاوت از تعریف وافیس (1999) می باشد که بر تعهد ضعیف به شرکت به جای مشارکت در شکست ها و ناسازگاریهای مدیریتی تمرکز داشت.

بررسی مشخصات هیئت مهم است، چون هیئت مدیره، اصلی ترین مکانیسم حاکمیت و مسئول تایید استراتژیهای شرکت، استخدام و اخراج مجریان، تضمین کننده تمامیت گزارش مالی و تامین مدیرعامل می باشد (هرمالیان و ویسباخ 1998). وجود مدیر "مشکل" در ساختارهیئت، می توند بر مسئولیت های آنها تاثیرمنفی داشته باشد. بنابراین، ما به بررسی رابطه بین وجود مدیر "مشکل" در کمیته حسابرسی و کیفیت گزارش مالی می پردازیم.

هیئت ها از طریق کمیته های فرعی عمل می کنند. تفویض عملکردهای مختلف هئیت به کمیته های مجزا، جداسازی وظایف و عملکردها، بعنوان مکانیسم مناسب برای بهبود حاکمیت شرکت توصیه می شود (کسنر 1988، اسپیرا و بندر 2004). کمیته حسابرسی مسئول چشم انداز موثر گزارش مالی، حسابرسی خارجی، تطابق قانونی، کنترل داخلی و مدیریت ریسک می باشد (مک دنیل و همکارانش 2002). دامنه متغیرها اثربخشی کمیته حسابرسی و مشخصات کمیته حسابرسی (همچون ترکیب کمیته حسابرسی و استقلال آن)، پشتکار (تعداد ملاقات ها) و تاثیر بر جنبه های حاکمیت شرکت (گزارش مالی و کیفیت حسابرسی) (بدراد و گندرون 2010) را توصیف می کنند. کمیته حسابرسی مستقل، مدیریت سود را محدود کرده (بدارد و همکارانش 2004)، احتمال ارائه مجدد حسابداری را کاهش داده (ابوت و همکارانش 2004) و تضمین می کند که شرکت حسابرسی، نظریه تداوم فعالیت را به شرکتهای درمانده مالی صادر می کند (بنسون و همکارانش 2009). با این حال، زی و همکارانش (2003) و گوش و همکارانش (2010) بین مدیریت سود و استقلال کمیته حسابرسی رابطه ای نمی یابند. تحقیق نشان داد که، وجود متخصصین مالی بیشتر در کمیته حسابرسی، کیفیت سود را افزایش می دهد (ابوت و همکارانش 2003، بدراد و همکارانش 2004، کریشنان و ویسواناتان 2008، دالیوال و همکارانش 2010)، بموقع بودن گزارش مالی را افزایش می دهد (ابرناتی و همکارانش 2014)، احتمل بیان مجدد صورتحساب را کاهش می دهد (ابوت و همکارانش 2004) و احتمال رسیدگی به موقع به ضعف کنترل داخلی را افزایش می دهد (گووه 2009). تحقیق درباره تاثیر حاکمیت شرکت بر کمیته حسابرسی، رابطه مثبتی بین وجود کمیته حسابرسی و کیفیت افشاء نشان داده است (چن و همکارانش 2007 کلتون و یانگ 2008).

با این حال، تاثیر بر کیفیت گزارش مالی حاصل از دخالت اعضای کمیته حسابرسی در ناسازگاری تمامیت قبلی، مورد توجه زیاد قرار نگرفته است. منطق بررسی کیفیت گزارش مالی بعنوان متغیر پیامد، براساس این مشاهده است که، گزارش مالی منبع اصلی اطلاعات مستقل تایید شده به ارائه دهندگان اعتبار، درباره عملکرد مدیران می باشد (اسلوان 2001). چنین اطلاعاتی باید تصمیمات مربوط به تخصیص منابع کارآمد را از طریق تغییر در فرصتهای سرمایه گذاری مدیران و سرمایه گذاران خارجی، تادیب مدیران به سرمایه گذاری در پروژه های افزاینده ارزش و کاهش هزینه سرمایه شرکتها، تسهیل کند (بوشمن و اسمیت 2001). بنابراین، ضروری است که نقش حاکمیت خوب در تسهیل فرایند گزارش مالی درک شود.

تحقیقات قبلی درباره پیامدهای وجود مدیران "مشکل" در هیئت مدیره، شواهدی درباره سودآوری پایین شرکت، نوسان بالای سود، وعدم شناسایی به موقع اخبار مربوط به سود، در مقایسه با شرکتهای بدون مدیر "مشکل" سوئدی ارائه می دهند (امیر و همکارانش 2014). همچنین، کالونکی و پیک (2013) دریافتند که اگر شرکتها مدیرعامل یا مدیرانی با سابقه ناتوانی در پرداخت شخصی در فنلاند داشته باشند، احتمال ورشکستگی شرکت بیشتر است. چنین اقدامی به تبیین توانایی نسبت مالی شرکت، به پیش بینی ورشکستگی کمک می کند. در نهایت، حبیب و همکارانش (2014) افزایش در درآمد حسابرسی غیرعادی، برای شرکتهایی با مدیران "مشکل" در هیئت مدیره را نشان داده و از این گفته حمایت می کند که، ریسک حسابرسی شرکتهای دارای مدیران مشکل در هیئت مدیره افزایش دارد.

با استفاده از نمونه آمریکایی متشکل از 7074 مشاهده، نشان می دهیم که وجود مدیر "مشکل" در کمیته حسابرسی، با سطح بالای مدیریت سود واقعی در ارتباط است، ولی با مدیریت اقلام تعهدی ارتباطی ندارد. این یافته جالب بوده و نشان می دهد که پیامدهای وجود مدیران "مشکل" در هیئت مدیره، اثرات اقتصادی واقعی دارد. یافته خود را می توان به این نسبت داد که، مدیران "مشکل" در کمیته حسابرسی می توانند مدیریت را کنترل کنند و مدیریت سود اقلام تعهدی را محدود کنند، که باعث انگیزش مدیران به مدیریت سود واقعی می شود. سپس تحلیل خود را با تقسیم مدیران مشکل به گروه های مختلف بسط داده و می فهمیم که تاثیر مدیریت سود در مواردی بیشتر است که مدیران "مشکل" در کمیته حسابرسی، در ارائه مجدد صورتحساب و شیوه های گزارش فریبکارانه دخیل باشند.

هشدار جدی در تفسیر نتایج پایه این است که وجود مدیران "مشکل" در کمیته حسابرسی و کیفیت گزارش مالی تحت تاثیر متغیرهای همبسته حذف شده قرار می گیرند، که برآورد سوگیرانه ای می دهد. ما از مدل اثر ثابت برای بررسی مسئله درونزایی استفاده می کنیم. بعلاوه، مسئله علیت معکوس وجود دارد، چون شرکت هایی با گزارش مالی ضعیف، فقط قادر به استخدام مدیران "مشکل" می باشند. تحقیق ما باید بعنوان آزمون ارتباط تلقی شود نه آزمون علیت.

ادامه مقاله به شرح زیر است: بخش 2، به بررسی آثار مربوطه و ارائه فرضیات قابل آزمون می پردازد. بخش 3 به توصیف نمونه، منابع داده ها و اندازه گیری متغیرها می پردازد. بخش 4 به گزارش نتایج پرداخته و آزمون حساسیت در بخش 5 ارائه می شود. بخش 6 به ارائه نتیجه گیری می پردازد.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی