یافته های وانگ و وانگ (2012) نیز نشان داد که در حالی که اشتراک گذاری دانش صریح، آثار قابل توجه تری بر سرعت نوآوری و عملکرد مالی دارد، اشتراک گذاری دانش ضمنی، آثار قابل توجه تری بر کیفیت نوآوری و عملکرد موثر دارد. ریتالا، اولاندر، میخائیلووا و هوزتد (2015) دریافتند که اشتراک گذاری دانش، اثر مثبتی بر عملکرد نوآورانه دارد. علی رغم یافته هایی که نشان می دهند عملکردهای KM به روش های مختلف در ارتباط با عملکرد نوآورانه است، پلسیس (2007) عنوان می کند که رشد در مقدار دانش در دسترس برای یک سازمان، پیچیدگی نوآوری را افزایش می دهد، زیرا نوآوری، شدیداً وابسته به دانش است. مردانی و همکارانش (2018) نشان می دهند که فعالیت های KM به طور مستقیم بر نوآوری و عملکرد سازمانی و به طور غیر مستقیم بر افزایش ظرفیت نوآوری اثر می گذارند. به طور خاص، این یافته ها اثبات می کنند که تولید، تلفیق و کاربرد دانش، نوآوری و عملکرد را تسهیل می کنند (مردانی و همکاران، 2018). در حالی که این یافته ها نشان می دهند که رابطه بین عملکردهای KM و نوآوری ممکن است پیچیده باشد، ولی یافته ها نشان نمی دهند که عملکردهای مختلف مدیریت دانش چگونه برای تاثیرگذاری بر نوآوری با هم در ارتباط هستند. این مطالعه، عملکردهای مختلف KM را ارزیابی می کند و بررسی می نماید که آنها چگونه می توانند برای افزایش ظرفیت نوآوری شرکت ها با هم تلفیق شوند. همان طور که داروچ (2005) عنوان می کند، شرکت های دارای ظرفیت مدیریت دانش، به شکل موثرتری از منابع استفاده خواهند کرد، درنتیجه نوآورتر بوده و عملکرد بهتری خواهند داشت. این مطالعه، انتشار، تولید، حفظ و کاربرد دانش را به عنوان عملکردهای مرکزی KM که می توانند نوآوری شرکت را بالا ببرند، در نظر می گیرند. بنابراین، این پژوهش عنوان می کند که عملکردهای KM، اثر مستقیمی بر نوآوری شرکت های خدماتی خواهند داشت.
مقالات ترجمه شده مدیریت دانش