طی سه دهه گذشته ، تفاسیر به عمل آمده از مفهوم "دانش" به عنوان یک سازه تحقیقاتی ، به منزله یک عاملی بنیادی در شکل گیری چندین شاخهی اساسی از علوم مدیریت استراتژیک و نظریه سازمانی ایفای نقش نمودهاند. از جمله مثالهای مربوطه میتوان به مواردی همچون دیدگاه دانش محور از سازمان (کورادو و بونتیس، 2006) ، قابلیتهای دینامیک (ایزنهارت و مارتین، 2000، زهرا و جورج ، 2002، آرند و برومیلی ، 2009) ، و مدیریت دانش (نوناکا و پلتوکورپی، 2006، رگب و آریشا، 2013) اشاره نمود. از سوی دیگر، کاربردی بودن این تلاشها بنا به دلایلی همچون مبهم بودن و تفسیر ادعا گونه از دانش (ویلسون، 2002)، تفاوت در میزان مطلوبیت تجربی ادراکی (ادواردسون ، 2009، ابراهیم و رید، 2010)، موضوعات بیش از حد تفکیک شده که درونمای اولیه از پیشرفتهای مدنظر را خدشه دار میکنند (داونپورت، 2015) ، و نهایتاً ناتوانی برای جلوگیری از شکل گیری "تیغ اوکام" (ویلسون، 2002) در معرض تردید و پرسش قرار گرفتهاند.
ثبت سفارش ترجمه تخصصی مدیریت استراتژیک
- ۰ نظر
- ۱۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۴:۵۶
- ۲۲ نمایش